گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جلد سوم
با که باید خورد (بامهمان،باخانواده ...) ؟






عده ای دوست دارند تنها و دور از هر چشمی غذا بخورند و شدت آن نزد کسانی است که اگر گربه ای هم در برابرشان سبز شود و بلقمه شان بنگرد عصبانی خواهد شد ! (در شرح حال ولنز نویسنده و متفکر فرانسوی می نویسند که همیشه در تنهائی و خلوت غذا می خورده است).

بعضی دوست دارند فقط با اهل و عیالشان بر یک سفره نشینند و با فکر وسیعتری با خویشاوندان خود !

برخی اصولا مهماندوستند و نقطه مقابلشان ملتی که عاشق و معشوقش اگر یکدیگر را برای یک فنجان چای دعوت کنند سرانجام هر کدام وجه چای را بقدر السهم خواهند پرداخت.

ولی در هر صورت عمومیت بعضی حوائج را همه پذیرفته اند و اگر بخواهند بعد از پذیرش آنرا ضعیف یا محدود کنند شرائط کامل فردی و اجتماعی از دست رفته است و لذا همه دوست دارند علما بدانند اگر مهمان دعوت می کنند بهتر است چه کسانی را بخوانند و با آنکه ما مسلمانها گروه گروه جزو مستخدمین جزء و عالیمرتبه تقلیدهای غرب درآمده ایم خوشبختانه در این قسمت که مهمان نوازی جزو حوائج عمومی است و نباید غرب زده شود سرنوشت خود را با توجه به هدف معین بدست خود داریم و هم

ص : 303

اکنون نسبت بمفاد و مفهوم سخن نبی گرامی «اکرم الضیف ولو کان کافرا» وفادار مانده ایم و حتی هنگام سفره و غذا نزد ما واکنشهای دیرین و عکس العملهای پدر کشتی و تخم کین کاشتی نیز خاموش و نامرئی است و خوشبختی بیشتر آنکه اگر همه دوست دارند علما بدانند چگونه افرادی را بمهمانی بخوانند مسلمانان مایلند دستورات دینی خود را در این باره که یقین دارند بر پایه علمی استوار است بدانند و می دانند و اگر چنانچه اشکال دیگری در بین باشد ضیافت می تواند سپر آن مشکل قرار گیرد و حال آنکه در بین غیر مسلمین چنین نیروی ضیافتی وجود ندارد بعلاوه مسلمانان آنچه را در هر مورد دارند بی نیاز از دخل و تصرف و شاهد و مشهود بودن غرب می دانند و اگر در این قسمت نامی از اروپا و آمریکاآورده نشود دلیل ماست و اگر آورده شود دلیل بر اینکه پس از گذشت 14 قرن تازه علم توانسته است خواسته های اسلامی را تحقیق و کشف و عرضه بدارد.

در قرآن مجید بچند مهمانی اشاره شده است.

ضیافت پدر ادیان خلیل خدا.

ضیافت خواهرزاده حضرت خلیل ، حضرت لوط.

من و سلوای حضرت موسی و مائده حضرت عیسی.

کلمه ضیافت که معنای بهتر و بزرگتری دارد و مورد بحث ماست تنها در مورد مهمان نوازی حضرت ابراهیم و حضرت لوط بکار رفته است و نبئهم عن ضیف ابراهیم (سوره الحجر) هل اتیک حدیث ضیف ابراهیم (الذاریات) و لاتخزون فی ضییفی (هود) ان هولاء ضیفی فلا تفضحون (الحجر). در یک جا نیز بموردی از ضیافت بلکه سرپیچی و گران جانی کردن از ضیافت اشاره

ص : 304

شده آنجا که حضرت خضر و حضرت موسی بشهری وارد شده طعام خواستند و کسی آنها را مهمانی نکرد - فابوا ان یضیفو هما (کهف) از این کلمات چنین بر می آید که پروردگار ضیافت را در خور شان کسانی دانسته که با علم سر و کار دارند یا در دین سر شناسند و چه بهتر که مانند پیامبران گرام از هر دو قسمت بهره مند باشند - رجال الهی و مردان علم - که در اینصورت کتاب آسمانی حتی بسرزنش اهالی که بضیافتشان مفتخر نشده اند پرداخته است. (فراموش نشود که اطعام مساکین جنبه فراموش نشدنی و لازم الاجرائی را دارد که گفته شده و غیر از ضیافتی است که درباره آن سخن میگوئیم)

سفره و انذر عشیر تک الاقربین نیر با آنکه هنوز خویشاوندان نبی گرامی ایمان نیاورده بودند خود نشانی از پیوندهائیست که باید در بین افراد هر فامیل بوده باشد و به همین لحاظ نیز اسلام برای این قسمت دستورات لازم را داده و از قطع صلح رحم که امکان رفع آن گاه با یک سفره انداختن میباشد سرزنشها فرموده است (اوائل بعثت بود نبی گرامی مامور دعوت شدند دستور رسید خویشاوندان را با سلام بخوانند سفره ای انداختند و در آنجا آنها را دعوت کردند و این سفره است که ما آنرا سفره و انذر عشیرتک الاقربین نامیدیم زیرا این آیه دستور به دعوت خویشاوندان بود)

غذا دادن حضر عیسی به حواریون نمونه بارزی از واقعیت های انکار ناپذیری است که باید همیشه بین قائده علمی یک قوم با شاگردان دست اول وی بوده باشد.

اما نزول من و سلوی بر بنی اسرائیل که تقریبا دور از

ص : 305

ضیافت بوده و خالی از حالت یک میهمانی است درسی از فعالیت های عاقلانی برای اطعام گرسنگان و اماندگان در بیابان ها و در عین حال تنبیه تبهکاران گرسنگی کشیده است.

آنچه در موارد فوق یعنی در کنار سفره پیامبران نامبرده (ابراهیم - لوط - موسی - عیسی - محمد صلوات الّله علیهم اجمعین) به وجود آمد خود یک درس بسیار آموزنده بلکه درسهایی بود که ماوراء تصور است و برای اصلاح اجتماع به قصد نیل به سعادت دو جهان کافی به نظر می رسد.

هر چه در ضیافت خدا تصور شود همه متناسب با یکدیگر و در خورشان آنها بود : میزبان برگزیده خدا بود و میهمانان فرستادگان خدا - سخن از علم بود و آنچه بادرک ماوراء حسی زمان شروع و ختم می گردد ، پیامبر به یکی از اشکالات بزرگ و ضروری زندگانی که تقاضای بقای نسل بود اشاره فرمود و از اینکه مرد و زنی پس از سالهای متمادی ازدواج فرزندی نیافته اند سبب پرسید میهمانان هم به تمام جوانب علمی موضوع اشاره کرده و حتی به خوراکی که برای مردم عقیم و زن عاقر خوردنش به شمار می رفت اشاره کرد و بر خوان خلیل خدا آورده شد.

فرشتگان چون میزبان خود و همسرش را به علت نداشتن فرزند افسرده دیدند گفتند به شما بشارت می دهیم که شما را فرزندانی خواهد آمد. ابراهیم فرمود سالخورده ام همسرش نیز گفت پیرم فرزندم نمی شود در جواب حضرت گف تند مایوس مباش ولی در جواب همسرش اظهار داشتند چرا در کار خود عجب می داری (به این نکته غلمی و اعجازآمیز قرآن توجه فرمایید که مرد

ص : 306

تا لحظات واپسین می تواند نطفه داشته باشد ولی دوران باروری زن کوتاه است و لذا به زن گفتند عجب مدار و به مرد که مایوس مباش).

تعجب اینجاست که در ضیافت حضرت لوط نیز همه چیز در خورشان یکدیگر بود از میزبان و میهمان و سخن هائیکه آورده می شد و شگفتی بیشتر اینکه آنجا (بر سفره خلیل) سخن جنبه اثباتی حفظ بقای نسل بود با خوراندن گوشت گوساله - جاء بعجل حنیذ (سوره هود) و اینجا باز گفتگوی علمی نقضی مبارزه با اصل فنای نسل می باشدزیرالوط خود یک عمل تباهکننده و مغایر با حفظ بقای نسل به شمار می رود ، یعنی در هر دو ضیافت سخن از این بود که برای اجتماع درس آموزنده ای و تعالی و پیشرفتی به کار آید زیرا کمبود جمعیت آنروز جهان خود نقض بسیار بزرگی بود که باز به وسیله لواط تهدید می گردد.

نتیجه آنکه ضیافت به معنای عالی ضیافت یک نوع ملاقاتی است که همه بر سفره ای نشینند که از بهترین غذای جسم و عالیترین غذای روح کامیاب شده و بین حاضرین فاصله اجتماعی و اخلاقی چندانی وجود نداشته باشد. (توجه داشته باشید که یک رابطه نا گسستنی بسیار ارزنده بین سن پیری مرد و زن و خوردن گوشت گوساله در خود بریان شده است که در جلد بعد خواهیم گفت)

اما بر سفره نبی گرامی که عنوان ضیافت نداشت بلکه برای دعوت به نیکیها و فضیلت ها گسترده شده بود همه گونه اشخاصی حاضر بودند. نبی گرامی و ولی خدا ع لی و در برابر کسانی که مورد تقدیر و مدح و یا لعن و طرد قرآن قرار گرفتند باز بر این سفره از بزرگان جز سخن از غلم چیزی نبود و از طرد شدگان

ص : 307

غیر از جهل و لجاجت مشاهده نگردید. نبی گرامی مردم را به خدا و پذیرش امور غیر قابل تردید و انکاری دعوت مود که در رأس همه آزادی از قید اسارت بت ها و قدرتهای پوشالی و اجتناب از بدیها قرار گرفته بود. بر این شیوه مرضیه دعوت خود را سه مرتبه تکرار فرموده گفتند اول کسیکه دعوتم را اجابت کند جانشین منست و در هر سه نوبت جز چند نفری همه ساکت ماندند عده ای نیز فعالیت آینده غیر عقلانی را برخ دیگران کشیدند تنها علی علیه السلام به هر دعوت پاسخی مثبت داد.

از سفره هایی چند که به وسیله نبی گرامی و ائمه اطهار انداخته شده در بعضی کتب یاد کرده اند که برخی را خواهید خواند چگونه بوده و چه شده و چه خورده و چه گفته اند آنچه در همه جا به عنوان یک اصل کلی و فراموش نشدنی معمول بوده توجه به کمال و تکامل انسانیت و سخن از دین و دانش و معنویت و روحانیت می باشد که رائج و همه سفره ای بوده است لذا :

از کسانی دعوت به ضیافت می شود که از آن سفره نتیجه علمی و معنوی و یا اخلاقی گرفته شود ، میز برای تحکیم مراتب خویشاوندی چده گردد - غذای دوستانه ای باشد. گرسنگان و آنها که به علت سرگردانی در بیابان یا سکونت در مناطق خشکی چون بیابان به سوء تغذیه دچار شده اند تغذیه گردند.

در طرف مقابل از تنها به سفره نشستن مذمت و از حضرت ابراهیم به نیکی یاد شده که چون مهمانی نداشت از منزل خارج و اولین شخص برخوردی را به مهمانی می برد و یقین است بنابر

ص : 308

انتظاری که قرآن از مسلمانان دارد هرگز عده ای را که برای قمار آمده اند دعوت نمی کنند زیرا جز افزایش مراتب عصبانیت بهره ای عاید نمی گردد یا از آن عده که برای دادن فیلمهای مبتذل به شهری وارد شده ضیافت نمی شود که نسل جوان را سر گردان کنند و... و بالاخره این قرآن است که اهل آن شهر را به علت بی اعتنایی ضیافتی نسبت به حضرت خضر و حضرت موسی نکوهش کرده و در برابر برای بر خورد با اراذل و اوباش نیز دستور جداگانه ای دارد.

اگر جاهلی به ما رسید و برخوردی نداشتیم از او بدون توجه می گذریم چنانچه مورد توجه او قرار گرفته یا سخنی خواست بگوید یا صدائی از ماکرد به دستور قرآن باید پاسخ ما قریب باین مضامین بوده باشد - سلام عرض می کنم - ما مخلصیم چه فرمایشی بود و... و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (سوره الرقان)

مردی خانه نبی گرامی را کوبید عایشه جواب داد و به پیامبر عرض کرد فلانی است حضرت اظهار تنفر شدیدی از او کردند و با لباس تمام آراسته به سوی در شتافته به او سلام کرده و تعارف نمودند عایشه گفت نه بینم که پیامبر خدا در حضور و غیاب برای یک فردی و گونه فکر کنند حضرت فرمودند آنگاه مه او را شناختم مرد رذلی است به دستور خدا از او اظهار تنفر کردم و بر اعمال ناشایستش بدینوسیله ایراد گرفتم و چون با او رسیدم باز بدستور باریتعالی که فرمود و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما او را سلام و تعارف نمودم بهر صورت :

ص : 309

مسلمان از کسانی بضیافت دعوت می کند که سفره اش نیروبخشی برای کوبیدن شاهراه کمال و رو به سوی قبله گاه تکامل باشد بر سفره دانشش افزوده شود یا با سیر کردن گرسنه ایرضایت باریتعالی جلب گردد و بر سفره مسلمانان برای مردم سر کننده راه هدایت محلی مشاهده نمی شود.

چگونه باید پخت ؟

بزودی دست شما را گرفته نزد سفره ای خواهم آورد که بر آن نبی گرامی نشسته اند. با مشاهده چنین سفره هائی خواهید دید چه پخته اند و اگر خوب دقت فرمائید در بعضی موارد چگونگی پختن را نیز خواهید آموخت.

بطور کلی از وضع ساختمان دندآنهاو فکین انسان و اینکه در قدیم انسان زندگی جنگلی داشته و قرآن نیز وقتی از حضرت آدم یاد می کند به خوراک گیاهی اشاره میفرماید خام خوری در خور ساختمان دستگاه آدمی بوده و مواد مفید را بهتر به بدن میرساند و در چند صفحه قبل به زیانهای حاصل از پختن غذاها اشاره گردید ، ولی از طرفی نمی توان نخود خام ، گوشت خام و... خام خورد و در اینگونه موارد است که نبی گرامی برای سازگار شدن آنها با بدن میفرماید بهتر است با آتش پخته گردد ان اطیب طعامکم ما مسته النار ، بهر صورت :

درس آشپزی و چگونگی پخت و پز اسلامی مدل وار بیان شده است.

ص : 310

بعضی مواردی را که پای یک ایدال بزرگ بشریت به میان بوده بذکر آن پرداخته مثلاً : گوشت را که یک قسمت مهم و ضروری غذای آدمی است و نمی توان خام خورد باید پخت حال چگونه باید پخت ؟

چند نفر مهمان حضرت ابراهیم شدند حضرت گوشت گوساله ای را پخت و آودر و قرآن نیز بر اینگونه پختن که کار پیامبرش بود صحه گذارده آنرا نقل فرمود - جاء بعجل حنیذ (سوره هود)

مدیر آنستیتوی ملی سرطان «میلان» چند ماه قبل اعلام نمود که خوردن کباب و بطور کلی هر نوع گوشتی خطر بیماری سرطان را در بر دارد. پرفسور کارلو سیروتی در کنفرانس بین المللی سرطان در توکیو کشف جدید خود را در اختیار دیگران گذاشته چنین اظهار نمود : عاملی که در تولید ماده سرطان زا در گوشت اثر دارد آتش است قسمت خارجی گوشت برای کباب شدن با حرارت فعل و انفعالات «پیرولیزی» انجام میگیرد یعنی در این حالت پروتئین ها تغییر ماهین میدهند ومواد چربی گوشت تولید هیدروکربور می نماید که همان نوارها و شیارهای سیاه شده روی کباب است از هر یک کیلو گوشت کباب شش گاما «بنزوپیرن» بدست می آید که یک هیدروکربور سرطان زای معروف است ضمنا پرفسور به آمار زیاد از حد مبتلایان به سرطان معده در کشورهای شیلی - ایسلند و ژاپن اشاره کرده است علت آنرا خوردن گوشت ها و ماهی های دو دزده که در این کشورها معمول است دانست.

ص : 311

برای جلوگیری از سرطان زائی گوشت یا باید قسمت های سیاه شده گوشت را جدا کرد یا آنرا در خودش کباب نمود (کباب حسینی کرد) همانگونه که حضرت ابراهیم آنرا در خودش یریان کرده برای مهمانان آورد. (البته ارزش وقت انسانی قسمت اول را نخواهد پذیرفت).

حضرت رضا در سفربایران در شهر نیشابور باستدعای مردم جلوس فرمود و دسته دسته مردم بزیارتش شتافتند و در بین آنها مردی بود با رنگ زرد و چشمهای کاملاً زرد که نظر حضرت را جلب نمود و با او فرمود علیک بالکباب (بر تو باد به خوردن کباب) رفت و چند روز بعد برگشت و اثری از بهبودی نداشت حضرت فرمود چگونه خوردی گفت پختم و خوردم (ابگوشت کرده بود) حضرت با او فهماند که کباب حسینی کند و بخورد درست کرد و خورد و خوب شد. اگر یادتان باشد در حدود 15 سال قبل مد شده بود هر کس هر رنجی و ابتلائی داشت اولین درمانش این بود دندانت بکش ، گوشت نخور ، و چون مسلمانی با این سخن حضرت رضا بر می خورد که برای مریض یرقانی زرد شده کبد گوشت تجویز کرده اند یا حمل بر سقیم بودنش می کرد یا اگر انصاف داشت میگفت باید منتظر قضاوت بعدی علم بود که امروز ملاحظه میفرمائید گوشت را بعلت داشتن مواد پروتئینی بویژه به خاطر وجود ماده ای در آن به نام متیونین (Metionine) برای کسانی که که مبتلا به یرقان هستند تجویز و توصیه می نماید. به علاوه می توان در کتابهای لغت عربی بویژه قاموس العصری شرح معنای کلمه حینذرا که تنها کباب کردن گوشت در خودش می باشد یافت. (راجع به پختن غذا در آینده با یکدیگر صحبت خواهیم کرد)

ص : 312

برای خوردن چه باید کرد (طرز سفره چیدن و ضیافت اسلامی) ؟

ظروف و لوازمی که سابقه ده هزار ساله یا کمتر یا بیشتر دارند و از دل خاک بیرون کشیده شده اند این چنین بما سخن می گویند که بشر همیشه بغدا احتیاج داشته هر چند روزی افرادی میهمان دنیا بودند از زمینش از آبش از آفتابش از همه چیزش بهره مند شده و در حقیقت از مجموعه ای از آنها خوردند و چون نوبت دگری رسید معنای زندگی برای اولی تغییر یافت ولی تقریبا همیشه بشر غذای خود را در ظروفی کرده و برای اینکه جلوه بهتری با آن بدهد گردهم گذاشته و اطرافش نشسته و جهت جلوگیری از ریخت و پاش و حمل و نقل آسانتر و جمع جور شدن اهل و عیال کم کم مجمعی و سفره ای بوجود آمد.

اینک سفره ای را که میهمانی انداخته میشود بعنوان مثال :

میزبان و همه میهمانان مسلمانند و از این رو آنچه از آداب و روابط بین سفره و غذا و میزبان و میهمانان است باید رعایت شود (همزمان آخرین اطلاعات علمی ، اخبار و احادیث اسلامی).

میزبان دعوت می کند ، دعوت می تواند تلفنی ، پیغامی نامه ای و یا بوسیله دیگر بوده باشد ، گاه میهمان بدون اطلاع قبلی میرسد از این رو که فرمول کلی اسلامی است که هر چه موجب رضایت خدا و سبب جلب محبت و اعتماد نسبت بیکدیگر است پسندیده و آنچه موجب ایجاد تفرقه و نفاق بین مسلمانان است مذموم می باشد بر هر فرد مسلمانی است دعوت برادر مسلمانش را

ص : 313

بپذیرد و در اسلام است که حد این پذیرش حتی پنج میل فاصله می باشد ، نبی گرامی سفارش به حاضر و غائب فرمودند هر کس پیرو اسلام است دعوت مسلمان را و لو اینکه در فاصله پنج میلی است باید بپذیرد (قال رسول اللّه اوصی الشاهد من امتی و الغائب ان یجیب دعوه المسلم و لو علی خمسه امیال فان ذلک من الدین) حضرت صادق نیز حق مسلمان را بر مسلم این دانسته که دعوتش را اجابت کند (ان حق المسلم ان یجیبه اذا دعاه). از ایشان است (ان من الحقوق الواجبات للمسلم ان یجیب دعوته). نبی گرامی کسی که دعوت برادر مسلمانش را بدون عذر موجه نپذیرد از بیچارگان محسوب داشته اند (ان من اعجز العجز رجلا دعاه اخوه الی طعامه فترکه من غیر عله). و باز فرمودند (من لم یجب الدعوه فقد عصی اللّه و رسوله) کسی که دعوت برادر مؤمش را پاسخ نداد نسبت به خدا و رسولش عصیان ورزیده است.

دعوت را و لو اینکه برای نان و پنیری بوده باشد باید قبول کرد و از پذیرفتن دعوت کافرین و منافقین و فاسقین معذرت خواست گرچه گرانبهاترین سفره به حساب رفته باشد و در نزدیکترین محل انداخته شود (قال رسول اللّه لوان مؤمنا دعانی الی طعام ذراع شاه لاجبته فکان ذلک من الدین و لو الن مشرکا او منافقا دعانی الی جزور ما اجبته و کان ذلک من الدین) از این رو حضور بر سفره ای که بر ان غیبت مردم شود ، قمار کنند ، نقشه برای اذیت و آزار مردم طرح گردد و نظایر آن حرام بوده و غیر اسلامی است و از نبی گرای است که غذای خود را به پرهیز کاران بخورانید و نیکی های خویش را درباره مؤمنان انجام دهید.

ص : 314

ساعت دعوت باید همزمان سفره انداختن بوده فاصله آنقدر نباشد که از میهمانان چنین زمزمه ای به گوش رسد :

هر کس بیاید و خبر از سفره آورد ، انصاف میدهیم کم از جبرئیل نیست. که در غیر اینصورت اعصاب خسته و کوفته میشود و عصبانیت غلبه کرده خوراکها ذائقه واقعی و لذت حقیقی را نخواهند داشت و عمل هضم و اشتهاء به خوبی نخواهد بود و با حال ناراحت غذا خوردن موجب ابتلا به بیماریهائی خواهد گردید. مدعوین نیز باید زودتر یا دیرتر حاضر نشوند و اگر تاخیری بود دیگران را معطل ننمایند و جریان را اطلاع دهند حتی اگر طعام همزمان مهمترین موضوع مثلاً نماز در اول وقت حاضر شود و کسی منتظر خوردن دیگری باشد برای جلوگیری از اتلاف نیروی انسانی و ممانعت از اینکه ایجاد عصبانیت و رنج و بالاخره نفاق شود باید طعام را جلو انداخت و اگر کسی از گرسنگی بی تابی می کند باز میتوان سفره را بر نماز مقدم داشت.

مدعوین نباید از زمره کسانیکه شرح حالشان گذشته خارج باشند یعین نباید کسانی باشند که اجتماع آنها را بعنوان مانع و رادعی بریا کمال و تکامل انسانیت شناخته است. بطور کلی اسلام چنین می گوید: خود طعام مخور جز طعام پاکان و طعام و سفره نیز جز برای پاکان منظور مدار «لاتاکل الاطعام تقی و لا یا کل طعامک الاتقی.

علت دعوت هر چه باشد در پنج مورد بهترین دعوت محسوب میشود : «فی وصیه النبی لعلی یا علی لاولیمه الا فی خمس فی عرس اوخرس اوعذر او و کار اور کاز (العرس التزویج و الخرس النفاس بالتولد و العذر الختان و الو کار فی بناء الدار

ص : 315

و شرائها والر کاز الرجل یقدم من مکه) نبی گرامی فرمودند ولیمه در پنج چیز سنت است در عروس کردن و عقیقه و ختنه نمودن و خانه نو خریدن یا بنا کردن و از سفر برگشتن که در حدیثی بسفر حج اختصاص داده شده است (توجه فرمائید که ولیمه همانا ضیافت های فامیلی و خودمانی و دوستانه و باصطلاح سور چرانی است).

بهترین سفره آن است که بخاطر جلب رضایت ذات مقدس باریتعالی گسترده میشود و در کنار آن برای رفاه و آسایش خلق اللّه و تامین عدالت فردی - تأمین عدالت اعتقادی و تأمین عدالت اجتماعی از انفاق مال و جان یا هر دو مذاکره بعمل آمده تصمیم مفیدی اتخاذ میگردد و بدترین سفره ها که اغنیاء از طعامش بخورند و بینوایان از سر گذشتن آگاه شوند نهی رسول اللّه عن ولیمه یختص بها الا غنیاء و یترک الفقرا. نامه حضرت علی بفرماندار بصره معروف است در آنجا که فرمود «اسرعت الی مادبه غنیهم مدعو و فقیرهم مجفو» که در هر حال از اینگونه سفره ها مذمت شده است پسندیده ترین سفره ها هنگام عروسی انداخته میشود حضرت صادق فرماید «انا نجد لطعام العرس رائحه لیست برائحه غیره» و علت بوی خوش اینگونه طعام را حضرت ناشی از سعی در تهیه مواد غذائی جهت حلال ساختن زنی را برای مردی شناخته اند... فقال ذلک لان طعام العرس تهب فیه رائحه من الجنه لانه طعام اتخذ للحلال.

تنفر آمیزترین سفره ها آن است که در بعضی شهرها - از جمله در شهر یزد - گستردنش معمول می باشد. در یزد مرسوم است اگر کسی بعزای عزیزترین نزدیکانش مبتلا گردید پس از دفن

ص : 316

و مراجعت به منزل عده ای که از مزار بر میگردند در معیت وی بیایند و به خانه وارد شوند و از آنها پذیرائی گرمی بعمل آید.

نبی گرامی خود عمل فرمود و از پیروانش نیز خواست که تا سه روز غذای عزاداران را همسایگان تهیه کرده با نوازش و مهربانی با آنها بخورانند و از آنها پذیرائی گردد ، آخر کسی ندانست چه شد در بعضی از شهرها به این صورت غیر انسانی و زشت و زننده در آمد.

اصولاً در کتابهای تغذیه ای اسلامی عنوانی به نام «استحباب اتخاذ الطعام لاهل المصیبه ثلاثه ایام و البعث به الیهم و کراهه الا کل عندهم» وجود دارد که بکراهت چنین سفره ای و چنان غذائی اشاره شده است. نبی گرامی بعزاداران دادن سه روز غذا و تسلی دادن سه روز را توصیه فرمده و خود عمل می نمودند مردی گفت «انا احفظ حین دخل رسول اللّه علی امب فنعی لها الی ان قال و دخل بیته و ادخلنی معه و امر بطعام یصنع لاجلی و ارسل بی الی اخی فتغدینا عنده غذاء طیبا مبارکا و اقمنا ثلاثه ایام فی بیته ندور معه کلما صارفی بیت احدی نسائه ثم رجعنا الی بیتنا قال علی علیه السلام لما جاء نعی جعفر ابن ابیطالب قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم لاهله و ابتدء بعایشه اصنعوا طعاما و احملوه الیهم ما کانوا فی شغلهم ذلک» حضرت علی از نبی گرامی نقل می کنند که در عزاداری جعفر ابن ابیطالب دستور خانوادگی بریا تهیه غذا جهت خانواده عزادار دادند و از حضرت رضا علیه السلام است که «السنه فی اهل المصیبه ان یتخذلهم ثلاثه ایام طعاما یشغلهم فی المصیبه» که سه روز رسیدن به حال عزاداران و اطعام آنها را سنت شمرده اند. نافرزانگانیکه بر چنین سفره ای

ص : 317

نشسته اند یا از در گذشت متوفی اندوهگینند یا با احتمال بسیار ضعیف خوشحالند یا وضع خاص زیر را دارند. کلفت یکی از رجال بزرگ بیمار شد دکان مختصری از مرد بقالی در آن حوالی بود روزی شنید حال کلفت آقا و خیم است پارچه سیاهی خرید تا سر در دکان را بعنوان عزاداری کلفت سیاه پوش کند صبح فردا که به دکان آمد با دیدن جارو جنجال در برابر خانه آقا دکان را بست و مشغول تعبیه پارچه شد که ناگهان فهمید حقیقت این است که خود آقا مرده نه کلفت آقا ، بلافاصله دکان را باز کرد و مشغول کسب و کار شده گفت به کلفت آقا تسلیت گفتن چه سودی خواهد داشت نافرزانگان نامبرده اگر از دوستانند و در مرگ تازه گذشته سوگوار ، اشتهائی ندارند و اگر داشته باشند با وضع نامتعادل اعصاب عمل گوارش به خوبی انجام نخواهد گرفت و اگر به وضع خاص تملق آمیز مرد بقال برای چابلوسی به سفره نشسته اند چون زمان تملق اعتدال از جسم و جان رخت بر می بندد باز هضم و جذب چنین غذائی طیب و سازگار نیست و اگر کسانی باشند که خوشحالند حتی خوردنشان بدون اشکال نیست بهر صورت بهترین روشی که میتوان انتخاب نمود همانا دستور اسلام است که چنین سفره ای انداخته نشود.

مسلمان چون دعوت شود بهترین لباس را میپوشد ، خود را معطر و خوشبو میسازد که امام بدین مضمون فرمود خدا دوست نمی دارد کسی را که بوی کثافت و نفرتش سبب آزار آن کسی میشود که در کنارش است و نبی گرامی فرمودند خدا کثافت و ژولید گی را دشمن دارد ، ان اللّه تعالی یبغض الوسخ و الشعث (شما را بسراغ جلدهای بعدی که مربوط به بهداشت بدن و لباس است میفرستیم)

ص : 318

هر چند مسلمان رابطه خوبی با نماز اول وقت دارد ولی هنگام دعوت باید سعی نمود نماز خوانده بهمانی رفت که ناگهان مهمان را در گوشه ای برکوع و سجود ندید یا اگر میزبان اطلاق دیگر اضافی یا نماز خانه نداشت موجب خجالتش نشود.

مهمان قبل از رفتن به مهمانی خود را به مستراح عرضه میدارد.

مسلمان دعوت نباشد نمی رود «قال رسول اللّه من اتی دعوه قوم من غیر ان یدعی الیها دخل غاصبا و اکل حراما و خرج مسخو طاعلیه» که بنظر رسول خدا اگر دعوت نشده رفت غاصبانه وارد شده و خوردنی حرام کرده و از سفره دور نشده جز آنکه خریداری کرده است برای خود سخط و غضبی را «قال سمعت ابا عبداللّه یقول من اکل طعاما لم یدع الیه فانما اکل قطعه من النار» کسی که بخورد از طعامیکه دعوت نشده است با آن ، خورده است قطعه از آتش و در حقیقت چون با خجالت و اعصاب ناراحت میخورد همین است.

مسلمان ممکن نیست یکی از بستگان یا دوستان و حتی فرزندش را که دعوت نکرده اند با خود به مهمانی ببرد «عن ابی عبدللّه قال اذا دعی احدکم الی طعام فلایتبعن ولده فانه ان فعل اکل حراما و دخل غاصبا» و در صورت بردن فرزندش حرام خورده و غصبی وارد شده است و نبی گرامی به حضرت علی فرمود هشت چیز است که به خود توهین کردن می باشد و نباید ملامت کرد جز خود را : یکی از آنها بدون دعوت به جائی رفتن (الذاهب الی مائده لم یدع الیها) و چقدر شخصیت انسانی یا این عمل پائین می آید؟ آنقدر که جبران پذیر نیست ، زیرا در

ص : 319

حقیقت چون با اعصاب ناراحت غذا خوردن میشود و خلاف اخلاق است و مفاسد اجتماعی دارد. «من دعی فلم یجب فقد عصی اللّه و رسوله و من دخل علی غیره دعوه دخل سارقا و خرج معیرا» که نبی گرامی فرمود آنکه دعوت شود و اجابت نکند عاصی و آنکه دعوت نشده رفت دزد وارد شده و ننگین خارج گردیده شمرده است.

مسلمان با میهمان فوق العاده خوش بر خورد بوده به گرمی از او استقبال و مشایعت می کند و تا در خانه بدرقه می نماید ، از نبی گرامی است من حق الضیف ان تمشی معه فتخر جه من حریمک الی الباب.

مسلمان نسبت به میهمان خود کمال احترام به جا آورده هر کس را در هر مقامی به تناسب گرانمایگی اش گرامی میدارد حتی اگر میهمانش حقیر یا کافر بوده باشد. مما علم رسول اللّه فاطمه ان قال من یؤمن باللّه و الیوم الاخر فلیکرم ضیفه اکرم الضیف و لو کان کافرا - اکرم ضیفک و لو کان حقیرا.

اگر میهمان از راه رسید و با خود چمدان یا توشه ای داشت میزبان می تواند هنگام ورود به کمک وی شتافته چمدان را از دستش بگیرد ولی وقت مراجعت و خروج از منزل حق ندارد به اسباب و اثاثیه اش بنگرد و یا به آنها دست بزند و سبک سنگینش نماید که خود یک نوع تفتیشی محسوب میگردد و گویا می خواهد با این عمل زودتر وی را از منزل خارج سازد قال ابوجعفر من التضعیف ترک المکافاه و من الجفا استخدام الضیف فاذا نزل بکم الضیف فاعینوه و اذا ارتحل فلاتعینوه فانه من النذاله و زود وه و طیبوا زاده فانه من السخاء».

محل نشستن میهمان جائی است که میزبان تعیین می کند

ص : 320

زیرا ممکن است میزبان نخواهد حیاطش یا اهل و عیالش دیده شوند یا جائی که احتمال خراب شدن و آب چک کردن یا فرو رفتن و غیره دارد میهمانش نه نشیند و به خانه خرابی وی نیز متوجه نشود «اذا دخل احدکم علی اخیه فی رحله فلیقعد حیث یومر صاحب الرحل فان صاحب الرحل اعراف بعوره بیته من الداخل علیه».

اگر میهمان ناخوانده و ناگهانی وارد شود باید هر چه در خانه موجود است برای خوردن عرضه نمود و میهمان نباید توقع تکلف و چیز دیگری داشته باشد مردی که از حضرت علی دعوت نمود فرمودند «علی شرط ان لا تذخر عنی شیئا مما فی بیتک و لا تتکلف شیئا مماورا بابک» به این شرط پذیرفتند که هر چه دارد بیاورد و پذیرایی کند (در این باره احادیث فراوانی است صرفنظر می شود).

اگر میهمانان دعوت شده است تکلف و پذیرایی اشکالی ندارد حتی حضرت صادق می فرماید اگر کسی هزار دینار صرف طعام کند و یک مومن از آن بخورد اسراف نیست.

اگر بین میزبان و میهمان روابط حسنه است که بین مسلمانان هست میهمان خودمانی بخوردن مشغول میشود و مانند خانه خودش میخورد از نبی گرامی است اشد کم حبالنا احسنکم اکلا عند نا بهترین دوستان ما نیکوترین خورندگان در نزد ما ما هستند و از ایشان است اعتبار دوستی فیما بین ما و دوستان ما ، برای شناسائی دوستانمان و.. از روی خوردنشا نزد ما معلوم میگردد یعرف حب الرجل با کله من طعام اخیه - اعتبر حب الرجل با کله من طعام اخیه و... در طرف مقابل هم اگر میزبان سعی

ص : 321

میکرد از انواع و اقسام غذاها تهیه کرده سفره الوا و بلکه پر رنگی درست کند علامت روابط حسنه و احترام به دوستی فیما بین بود ، چنانچه حضرت صادق در ضیافتی چنین کرد و انبساط در تناول غذا و گشایش در انواع طعام را نشان دوستی فیما بین تلقی فرمود ، کنت عندا بیعبد اللّه فقدم الینا طعاما فیه شوا و اشیاء بعده ثم جاء بقصعه من ارز فاکلت معه فقال لی کل فانه یعتبر حب الرجل لاخیه لانبساطه فی طعامه ثم حازلی حوزا با صبعه من القصعه فقال لی لتا کلن ذابعد ما قدا کلت فاکلته.

پس از بر چیده شدن سفره با صرار میزبان ممکن است میهمان مسلمان درنگ کند و در غیر اینصورت میهمان هر چه عزیز است ولی همچو نفس - باید آندم که بیاید دم دیگر برود.

حد متعادل توقف در میهمانیها یک الی سه روز است و اگر از این حد تجاوز کرد ضیافت نبوده تصدق و صدقه بشمار میرود ، «الضیافه اول یوم حق و الثانی و الثالث و ما کان بعد ذلک فهو صدقه تصدق بها علیه - الو لیمه اول یوم حق و الثانی معروف و مازاد ریا» ، فقط همانگونه که ملاحظه فرمودید نبی گرامی نوعی از ضیافت را که ولیمه دادن و تقریبا سور چرانی است برای روز دوم نیز بعنوان روز شناسائی تجویز فرموده اند.

میزبان مسلمان سعی می کند میهمانش به خدمت گمارده نشود و حتی به کوچکترین کاری اقدام ننماید ، میهمانی دست دراز کرد برای اصلاح فتیله چراغ حضرت رضا بر او پیشی گرفته خود اصلاح نمودند « نزل بابی الحسن الرضا ضیف و کان جالسا عنده یحدثه فی بعض اللیل فتغیر السراج فمد الرجل یده الیه لیصلح فزبره ابوالحسن ثم بارزه بنفسه فاصلحه قال انا قوم لانستخدم اضیافنا» - حضرت صادق میهمانی را دید به خدمت

ص : 322

ایستاده خود ایستاد فرمود پیامبر استخدام میهمان را نهی کردند نهی رسول اللّه أن یستخدم الضیف.

میزبان اگر خواست ظرف غذا را دور بگرداند باید از نفری که کنار در ورودی نشسته گرفته به نفر طرف مقابل پایان دهد و مرتبه دوم بر عکس از آخرین نفر به اول برساند مثلاً بشقابها را از چپ به راست بچیند و برای گذاشتن کارد و چنگال در آنها بر عکس فقط چنانچه یکی از سادات یا یک نفر شاخص در علم یا... حاضر بود ابتدا از ایشان کرده یک نوبت طرف راست و مرتبه بعد از طرف چپ وی شروع به تعارف باید نمود دنیای روز نیز این تبعیض را بخاطر بزر گذاشت علم و رعایت و توجه به نژاد اصلح و انسب (سادات) پذیرفته حتی زعامت و ریاست را نیز در این مورد قبول کرده است.

هر گاه تمام میهمانان در جای خود قرار گرفتند میزبان به نشستن خود در جائیکه خالی است بدون توجه به بالا یا پائین بودن مجلس میپردازد و کسیکه در مجلسی نشست و جائی را بالا و پائین حساب نکرد نزد اسلام ستوده شده است.

میهمانان طوری خواهند نشست که آرنج یکی مزاحم دیگری نباشد و اگر فصل گرماست بقدر لزوم بین آنها فاصله باقی خواهد بود.

بهترین تعارف برای تازه واردین این است که با او جای دهند و این خدا است که به چنین کسانی جای خواهد داد «یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح اللّه لکم» (سوره المجادله) وه چه جائی که خدای عطا فرماید.

مسلمان سعی می کند سفره اش بدون سبزی خوردن نباشد و این از مستحبات اسلامی است و چون بر سفره ای در حضور حضرت

ص : 323

صادق سبزی دیده نشد حضرت فرمود امیرالمؤمنین علی همیشه بر سفره شان سبزی بود... اما علمت ان امیرالمؤمنین لم یوت بطبق الا و علیه بقل قلت و لم قال لان قلوب المؤمین خضره فهی تحن الی شکلها ، و چون علت آنرا پرسیدند فرمود زیر اقلوب مؤمنین سبز. شاداب است و حضرت رضا نیز به سفره ای که در آن سبزی نبود دست نبردند تا اینکه غلام رفت و سبزی آورد و حضرت فرمود مگر نمی دانی از سفره ای که سبزی در آن نیست نمی خوریم اما علمت انی الا اکل علی مائده لیس فیها خضره. حضرت صادق فرماید برای هر چیزی زینتی است و زینت سفره سبزیجات است و باز میفرماید سبز کنید غذاهایتان را با سبزیجات که آنها دور کننده شیطانند ، لکل شی حلیه و حلیه الخوان البقل - خضروا موائدکم بالبقل فانه مطروده للشیطان. خوردن آب با غذا را که در جای خود شرح داده گفتیم از هر لحاظ بویژه اگر غذای چرب صرف شده باشد ناپسند می باشد و باید حداقل دو ساعت از خوردن غذاهای مرکب از مواد ازته (گوشت و تخم مرغ و...) بگذرد که بتوان با خوردن آب اطمینان حاصل کرد که عمل ناپسندی به جای نیاورده ایم ولی میتوان به جای آب در حدود نیم ساعات بعد از غذا میوه جات و به همراه غذا سبزیجات تناول کرد بعلاوه باز شما را متوجه به چند صفحه قبل می سازم آنجا که از منافع خام خوری صحبت شده است و به چند تای از آن اشاره میشود.

1- خوردن سبزیجات ذخیره قلیائی بدن را نگهمیدارد (بدنی که نسبت قلیائیت آن به اسید 80 به 20 یعنی چهار برابر است).

ص : 324

2- از تورم خفیف مجاری هاضمه و زیاد شدن گلبولهای سفید کاسته میشود.

3- هضم و جذب مواد سه گانه غذائی (بیاض البیضی - چربی - نشاسته ای قندی) احتیاج به مواد و املاح موجود در سبزیجات دارند.

4- بدن را از لحاظ ماشینی میتوان به حساب آورد که در برابر خوردن سبزیجات خستگی کمتری نشان میدهد.

5- ساختمان دندانهای بشر و سابقه پیدایش آتش و پخته خوری همه خام خوری را بیشتر می پسندند و سابقه دارتر به حساب می آورند.

در اینجا می افزاید :

6- دکتر امیل هوسکه میگوید بر عکس تصور مقدار و یتامین موجود در غذا بر مبنای مقدار موجود در مواد خام تعیین نمی شوند غذاها هنگام خوردن ویتامین ث کمتری از آنوقتی دارند که خام بوده اند و کاهش آنها بطور متوسط به 43/5 درصد بالغ شده است که میتوان در تهیه غذا نهایت سعی را بکار برد تا از تلف شدن آن کاست لازم است 25 درصد سبزی خام به غذای سفره افزود تا جبران کمبودهای مذکور را بنماید سپس اظهار می نماید که قرص های ویتامین نمی تواند جایگزین غذاهای طبیعی گردد.

از خواص ویژه سبزیجات سلولز موجود در آنهاست که مقدار زیادی آب به خود جذب می نماید و حجم مدفوع را زیاد و موجب سهولت جدا شدن آن از جدار روده می گردد یعنی روده این اشخاص پاک ترین روده هاست بعلاوه در سبزیجات خام ویتامین

ص : 325

ها هیچگونه تغییری نمی کند و از مقدارشان کاسته نمی شود.

کلروفیل در سبزیجات عضله قلب را تحریک و تقویت می کند.

در آنجا که از خواص کلسیم صحبت می کنیم خواهیم گفت که بهترین شکل کلسیم برای بدن نوع کلوئیدال آن است که در سبزیجات تازه و شیر یافت میشود و یکی از خواص آن بالا بردن قدرت دفاعی گلبولهای سفید (لکوسیت ها) است.

پرفسور تالاریکو در کتاب خود بنام - زندگانی غذاها به انرژی آفتاب که بوسیله نباتات گرفته و در برگها بنام کلروفیل یا خضره الورق ذخیره می شود اشاره کرده ثابت می نماید که ارزش کلروفیل در غذا ما فوق آنچه تا کنون تصور می شده است می باشد کلروفیل دارای یک هسته پیرولیک و مقداری آهن است که در بدن انسان عامل اصلی تشکیل گلبولهای قرمز می باشد. کلروفیل محرک انرژی عضله قلب بوده و در پوست بدن تغییراتی می دهد که قدرت جذب بعضی از اشعه نورانی را می افزاید بعلاوه مطالب دیگری از دانشمندان در این باره است که در جلدهای بعد خواهید دید.

بهمین علت که ارزش غذائی سبزیجات زیاد است تهیه آنها آسانتر و ارزان بوده و دست تقلب و غش انسانها از آن به دور می باشد و هر جای کائنات همین قانون مشاهده می شود چنانچه هوا که از همه چیز لازم تر است و اگر چند دقیقه نرسد مرگ حتمی خواهد بود فراوان تر از آب و آب فراوانتر از... بوده و دست درازی بهر کدام با شکست خاصی روبر خواهد شد.

خوانندگان توجه فرمودند که : (1) کلسیم تقویت کننده

ص : 326

اعصاب نوع اعلایش - بشکل کلوئید ال در سبزیجات است (2) ویتامین که خاصیت اپسونین (ضریب چسبیدن گلبولهای سفید بدشمنان متجا سری که به بدن وارد شده اند) را زیاد می کنند در سبزیجات فراوانتر است (3) سبزیجات روده ها را پاک کرده و بدن را از جذب مجدد سموم فضولات محافظت می نماید (4)کلروفیل سبزیجات قدرت ساختمانی خون و نیروی جذب بعضی از اشعه های نورانی را زیاد می کند (5) سبزیجات قدرت دفاعی سربازان بدن (لکوسیت ها) را بالا میبرند (5) سبزیجات محرک عضله قلب و تقویت کننده آنست.

اگر به مطالب بالا که مختصری از مفصل خواص سبزیجات است توجه فرمودید و قبول نمودید که سبزیجات اکثر وسائل ضد شیطانی و ضد میکربی لازم را به بدن میرسانند هر نوع درود و سلامی را انتخاب میتوانند کرد نثار پرچمدار مکتب توحید نبی گرامی نمایند که فرمودند بخورید سبزیجات را که مطرده الشیاطین (طرد کننده شیاطین) است.

به این اصل مسلم غذائی توجه فرمائید : شیره های ترشح شده از احشاء و امعاء که بکار هضم و جذب می آیند دارای مقدار زیادی مخمریا فرما هستند. مخمرهای وظایف قابل توجهی دارند که عبارت است از حل نمودن اغذیه و دگرگونیهائی که سبب جذب غذاها میشود. مخمرها در صورتی میتوانند وظایف خود را خوب بپایان رسانند که غذاهای وارد شده به بدن نیز دارای مخمرهای مشابه باشند مثلاً یکی از غدد بزاقی پتیالین ترشح می کند - پتیالین مواد نشاسته را به مواد قندی تبدیل می نماید (بهمین لحاظ اگر نان را که نشاسته است مدت زیادی بجویم

ص : 327

طعمش شیرین و قندی میشود) و بنا به قانون تشابه فوق که گفتیم غذای نشاسته ای ما نیز باید دارای مخمرهائی جور و سازگار با پتیالین داشته باشد جور بودن مخمرها این خاصیت را دارد که عمل هضم کامل صورت میگیرد و مواد سمی و زهر آگین بوجود نمی آید که علت العلل تمام بیماریهای مزمن هستند. پروته آز دیاستاز دیگری است در شیره معده که مواد بیاض البیضی را تبدیل و حل و هضم می نماید و مشابه آنها در گوشت و تخم مرغ و بعضی نباتات وجود دارد که عمل هضم و جذب را به خوبی به پایان میرسانند چون حرارت حتی 60 درجه برای از بین بردن تمام مخمرهای غذائی کافیست لذا با خوردن غذاهای پخته مخمرهای خارجی (غذائی) از بین رفته اند و هضم ناقص است و زهر آگینی ایجاد میشود و برای اینکه این اتفاق سوء روی ندهد یا باید غذاها را همیشه خام خورد ! - که ممکن نیست - یا سبزیجات به همراه غذا میل نمود که دارای هر نوع مخمر مطلوبند و با بر طرف ساختن زهر آگینی باز یک نوع مطرده الشیاطین محسوبند.

میزبان می تواند همه غذاها را بر سفره چیده دعوت بخوردن نماید یا اینکه به ترتیب خاص یکی را بیاورد قدری بخورند بعد دیگری... و باز... نقل شده که موسی ابن جعفر غذا را با نمک افتتاح کردند بعد شیرینی آوردند بعد گوشت بریان بعد... و بادنجان و بالاخره شیره و... و در هر دفعه میفرمود بسم اللّه الرحمن الرحیم و سپس قدری میل میفرمود و دیگران را نیز تعارف بخوردن می نمود.

آنها که قصد خوردن می نمایند دست را میشوند و پس از برخاستن نیز دستها را شستشو میدهند با این شرط که قبل از غذا دست شسته

ص : 328

و تمیز شده را به هیچ چیز نمیزنند و می خورند در صورتیکه در پایان دستها را اشسته و بابروها کشیده و سپس با هوله خشک می نمایند رایت ابا الحسن اذا توضا قبل الطعام لم یمس المندیل و اذا توضا بعد الطعام مس المندیل که حضرت علی قبل از طعام دستها را شسته به هوله نمیزدند و بعد از طعام آنرا با هوله خشک می نمودند صفوان جمال گفت خدمت حضرت صادق بودم سفره آوردند حضرت دستها را شست آنگاه دستمال را تقدیم کردند حضرت آنرا نگرفت و فرمود برای همین دستمال و امثال آن دست خود را شستیم با توجه به اینکه دستمال تعارفی به حضرت لابد تازه و پاک و نظیف بوده و با وجود این حضرت از دست زدن با آن امتناع نموده حد رعایت نظافت دست را که اسلام می خواهد به غذا برسد نشان میدهد.

رئیس مؤسسه بهداشتی و میکرب شناسی دانشکده پزشکی دو سلدرف و یکی از اساتید دانشگاه هوله های موجود در حمام و دستشوئی صد خانواده آلمانی را مورد بررسی قرار داده نتیجه را چنین اعلام داشتند که 59 درصد آنها لانه و آشیانه باکتریهای مضره اند حتی 14 درصد آنها در یک سانتیمتر مربعشان بیش از پنجاه هزار عددی باکتری داشت (البته هوله های در خانواده های سه چهار نفری) - 136 هوله کافه و رستورآنها در هر سانتیمتر مربعشان 16527 عدد میکرب موجود بود که بعضی ها حتی مسری بودند و باعث انتشار و ازدیاد امراض عفونی میشدند. در بیمارستانها و درمانگاههائی که اصول بهداشت بخوبی رعایت میشد در هر سانتیمتر مربع هوله شان تعداد باکتریها به پنج هزار عدد میرسد. در اسلام اولا باید هوله

ص : 329

هر کسی جدا و اختصاص باشد و همانگونه که حضرت علی فرمود اشتراک در سه چیز (هوله ، شانه ، مسواک) سزاوار نیست ، «ثلاثه ما فیه اشتراک - المشط و المندیل و المسواک» بهر صورت ضد عفونی کردن هوله امروز نیز با وسائل معمولی مشکل بوده و لذا در اسلام قبل از غذا دست به هوله زدن را اجازه نداده و اگر بعد از غذا هم از هوله ای استفاده میشود هر یک نفر یک عدد هوله داشته و لذا سرایت امراض در حداقل است.

شستن دستها قبل از غذا و بعد از آن بر طرف می کند فقر را زیاد می کند روزی را - بر طرف میسازد غم را - طولانی میسازد عمر را - جلا و روشنی میدهد چشم را - نعمت را زیاد می کند شفاست - خیر خانه را زیاد می کند و صدها روایات دیگر وارد شده که در حقیقت چون با دست غیر آلوده غذا خورده شود و رعایت بهداشت گردد همه را با مختصر مداقه میتوان دانست بچه علت است مثلاً دست را شستیم و غذا خوردیم نباید مخارج دکتر و دارو بپردازیم که هزینه بیماری بیش از هر چیز فقیر کننده است و قس علیهذا.

قال رسول اللّه : اوله تنفی القفر و آخره ینفی الهم - یا علی ان الوضوء قبل الطعام و بعده شفاء فی الجسد و یمن فی الرزق قال علی علیه السلام : غسل الیدین قبل الطعام و بعده زیاده فی العمر و اماطه للغمر من الثیاب و یجلو البصر - الوضوء قبل الطعام و بعده یثبت النعمه - من اراد ان یکثر خیر بیته فلیغسل یده قبل الاکل.

قال الصادق علیه السلام الوضوء قبل الطعام و بعده یزیدان فی الرزق - من غسل یده قبل الطعام و بعده عاش فی

ص : 330

سعه و عوفی من بلوی جسده - اغسلوا ایدکم قبل الطعام و بعده فانه ینفی الفقر و یزید فی العمر.

کسانیکه مقالات جدیدی را که اخیرا درباره بهترین روش شاداب ماندن صورت و طریق آرایش زنان نوشته شده خوانده اند متوجه این نکته می باشند که دستور نبی گرامی و ائمه اطهار مبنی بر شستن دست ها پس از غذا و کشیدن دست مرطوب با بروها و چشمها و صورت یک علت آن حفظ زیبائی و شادابی است زیرا این دستور بهترین طریقه برای بر طرف ساختن چین و چروک صورت است. کجای صورت زودتر از همه چروک بردار است؟ همان قسمتی که اسلام میفرماید با وضو ساختن با شستن دست پس از غذا و بالاخره در شبانه روز چندین مرتبه باید از اول آب با آنها رساند (قسمت ابروها و اطراف چشم و...) و باصطلاح آبیاری نمود حضرت صادق فرماید اذا غسلت یدک بعد الطعام فامسح حاجبیک و قل الحمد اللّه المحسن المجمل و از نبی گرامی است که اذا غسلت یدک بعد الطعام فامسح و جهک و عینیک قبل ان تمسح بالمندیل و تقول اللهم انی اسئلک المحبه و الزینه و اعوذبک من المقت و البغضه ، توجه فرمائید که در حدیث نیز پس از توصیه بماساژ صورت با آب بوسیله دستهائی که هنوز به هیچ چیز حتی به هوله نرسیده به زینیت و شادابی و زیبائی و... اشاره شده است گویا می خواهد یکی از خواص آبیاری صورت را دوری از کینه (که زیبائی دور از آن است) و حفظ زینیت و شادابی و جلب محبت که باز نزد زیبائی است بنماید.

کوچکترین سود این عمل آکه بین مسلمانان اشخاص بسن های متفاوت و مختلف دیده میشود کودکان ، جوانان

ص : 331

اشخاص مسن و پیران ولی در بین غیر مسلمین (کسانیکه صورتشان را کمتر میشویند) اشخاص مس کمتر است و جوانان سرخ و سفیدشان ناگهان به دوره پیری می افتند. علاوه بر اینکه مسلمان هر روز چند مرتبه شبارهای کناره ها را با آب آبیاری می کند در اثر انقباض و انبساطی که در رگهای اطراف چشم که ممکن است پنجاه عددش با یک سر سوزن پاره شود جریان خون نیروئی میگیرد و بهتر چشم را تغذیه کرده پیر چشمی و آب مروارید و عوارض دیگر احتمالا نزد مسلمانان کمتر پیش خواهد آمد. علت دیگر اینکه بعد از غذا دست مرطوب خود را با بروها میکشند و قبل از غذا دست شسته را بجائی نمیزنند این است که قبل از غذا خون بطور متعادل و قدر السهم در تمام بدن پخش است ولی بعد از غذا بسیاری از آن متوجه معده برای هضم غذا شده و به چشم بیشتر از هر عضو دیگر خون رساندن واجب است.

شاید تکرار این مطلب خسته کننده بوده که تاکنون چند مرتبه نوشتیم و شاید بعد هم بنویسیم - خون از عضوی بفلان علت بعضو دیگر رانده شد - مخصوصا در بهداشت بدن و شستشوی اعضاء ، بیشتر به چنین مطلبی بر خواهیم خورد از این رو ناچار بگفتن اهمیت بیشتر موضوع شده که باید متوجه بود نه تنها کسی که مثلاً یک عمل ضرب را انجام میدهد خون بیشتری متوجه انگشتان دست و مغزش میگردد بلکه در 1959 میلادی دکتر اس فیگار اهل چکسلواکی بوسیله دستگاه پله تیسمو گراف کشف کرد که اگر یک نفر شخص عامل حتی مشغول تماشای کسی باشد که مسئله ای ریاضی حل می کند مقدار خون دستش تغییر کرده است

ص : 332

و این عمل از راه تلپاتی (تقریبا دل بدل راه داشتن) انجام میگیرد.

ملاحظه فرمودید که اسلام حتی برای چند دقیقه هم هست نمی خواهد پوست صورت بدون غذا مانده و طراوتش کاسته شود و به همین جهت بلافاصله پس از خوردن می گوید دست خود را بشوی و صورتت را آبیاری کن. موقع خوردن خون بیشتر در مجاری هاضمه ای مخصوصا در معده است و با این تحریک سبب می شود مقداری خون به پوست صورت بر گردد.

مسلمان راه نمی رود و غذا بخورد - تکیه نمی کد و به خورد مربع نمی نشیند - بر جانب راست تکیه نمی کند - خوابیده غذا نمی خورد هنگام خوردن پایش را آویزان نمی کند ، اگر نشسته است کفشش را بیرون کرده است «عن النبی اذا کلتم فاخلعوا نعا لکم فانه ارواح لا قدامکم و انه سنه جمیله» که نبی گرامی آن را راحتی پاها و سنت نیکویی شمرده اند - در حال نشستن سعی می کند چون نشستن به حال تشهد نه به طریق معمول بلکه به طوریکه زانوی راست بر فوق زانوی چپ تکیه کند و پشت پای راست بر کف پای چپ باشد به نشیند زیرا در این حال معده که در کنار پهلوی چپ است آسوده ترین وضع و شکل را خواهد داشت و به آن ف شاری وارد نخواهد آمد.

سفره بهتر است بالاتر شخص قرار گیرد. (صفحه 98 جلد دوم آئین جاویدان)

برای خوب هضم شدن غذا و تعادل ترشحات مربوط به گوارش بلکه جهت پیشگیری از عوارض سوء غذائی لازم است تمرکز قوای دماغی و آرامش خاطر موجود باشد لذا مسلمانان

ص : 333

خوردن را به نام خدا آغاز و دست کشیدن را با سپاسگذاری از خدا پایان می دهد ، توجه به نام خدا علاوه بر اینکه یک نوع آرامشی در سراسر بدن ایجاد می شود انسان را متوجه خواهد نمود که از مال دیگران و دسترنج ستمدیدگان لقمه بر ندارد و جز غذای طیب و حلال چیزی به حلقوم خود فرو ننماید حضرت صادق فرمود هر چیز را حدی است و حد سفره این است که چون شروع به خوردن کردی با نام خدا آغ از کنی و چون دست کشیدی با سپاسگذاری و حمد او را پایان دهی و از آنچه در دسترس توست برداری و به جای دیگر سفره دست دراز نکنی « عن ابی عبدالله لکل شی حد ینتهی الیه فاتی الخوان فقیل ما حده اذا وضع الرجل یده قال بسم الله و اذا رفعها قال الحمدالله و یا کل کل انسان من بین یدیه و لا یتناول من قدام الاخر» (اثر فوق العاده هضم و جذب غذا که با آرامش شروع به خوردن و با آسودگی پایان داده شده در جلد بعدی شرح بیشتری داده خواهد شد) به علاوه دعاهای مخصوصی از نبی گرامی و ائمه اطهار برای شروع و ختم غذا خوری ذکر شده که مخصوصا پی از پایان و دست کشیدن از خوردن چنانچه به جای تملق گفتن از غذاهای متنوع و خوشمزه و طرز پخت و برای والدینش طلب مغفرت گردد بهترین وسیله برای ایجاد محیطی مشحون از محبت خواهد بود.

مسلمان شروع و ختم غذایش با اندکی نمک یا سرکه است که قبلاً شرح داده شد و با زمان و مکان هر کدام به نحوی انتخاب می شوند.

چون نظافت اسلام به غذای صبح و شام بیشتر از اوقات ویگر غذائی است و ضیافت صبح با اشکالاتی چند مواجه خواهد گردید

ص : 334

علیهذا ضیافت بهتر است به شب اختصاص داده شود.

مسلمان با دست چپ غذا نمی خورد ، دست چپش را برای کارهای دیگری است مگر در حالیکه اضطراری بوده باشد و نبی گرامی با دست چپ غذا خوردن را جفا دانسته اند ، الا کل به شمال جفاء. زیرا تضییع حق دیگری است که دست راست باشد و دادن چیزی است بناحق که دست چپ باشد.

همزمان با خوردن جز حرفهای مربوط نباید صحبتی بشود. بلند حرف زدن ممنوع است ، زیاده گویی و حرفهای نا متناسب قدغن است حضرت علی صحبت داشتن را بر سفره به وقت دیگر موکول می فرمود کان ابوالحسن اذا کل احدنا لا یتحدثه حتی یفرغ من طعامه.

هنگام غذا نباید به صورت دیگران نگریست بلکه نظر به غذای خود باید داشت و آنجا که از فلینظر الانسان الی طعامه گفتیم شرح داده شد.

باید سعی نمود از غذائیکه در دسترس است آن هم از کنار ظرف آنجا که جلو قرار گرفته برداشت و از سر غذا برداشتن ممنوع است نبی گرامی فرمودند « اذا وضعت المائده بین یدی الرجل فلیا کل مما یلیه و لا یتناول ما بین یدی جلیسه و لا یکل من ذروه القصعه فان من اعلاهاتاتی البرکه و لا یرفع یده و ان شبع فانه اذا فعل ذلک خجل جلیسه و عسی ان یکون له فی الطعام رغبه» همینکه سفره در مقابل کسی نهاده شد باید از آنچه در جلوی همنشین اوست دست دراز نکند و باید از بالای کاسه و طرف بر ندارد زیرا که از بالای آن برکت می آید و دست از خوردن نکشد هر چند که سیر شده باشد برای

ص : 335

اینکه چون چنین کند همنشین او خجالت می کشد و شاید هنوز میل به غذا داشته باشد. و به همین علت می توان گفت ظروف غذا خوری مسلمانها جدا و اختصاصی است و موضوع سرایت و ابتلا بیماریها منظور گردیده است و اگر در یک ظرف هم باشد هر کس از جلو خود بر خواهد داشت.

مسلمان می تواند هوله ای برران خود انداخته به خوردن مشغول شود... موسی ابن جعفر علیه السلام فقلت ان طعامنا قد حضر... و وضعت مندیلا فخذیه... جای دیگر هوله ای را بامام دادند فرمودند آنرا ببرید و اشاره به مذمت تقلید از بیگانگان نمود (از قرار معلوم در آن مجلس نفریانفراتی بودند که حس تقلیدشان برای جلب و جذب به سوی بیگانگان بسیار قوی بوده و لذا امام برای منکوب نمودن این حس مذموم دستور بردن هوله و اجتناب از تقلید بیگانگان را داده است).

به غذا نباید پف نمود تا ذرات بزاق آلوده گرچه بیماری مسری ندارد به ظرف سرازیر نشود یا با شدت فوت کردن آلودگیهای هوا را نباید به ظرف گسیل داشت ، « عن النبی فی حدیث المناهی قال و نهی ان ینفح فی طعام او شراب او ینفح فی موضع السجود قال ابو عبدالله یکره النفح فی الرقی و الطعام و موضع السجود».

مسلمان مایعات را آهسته و بدون، صدا می بلعد آنها راهش نمی کشد و جهت خوردن سوت نمی زند و سوت زدن لازم ندارد. مسلمانان همینکه نان بسفره آوردند آنرا معطل نکرده یکی دو لقمه هم هست از نان خالی می خورند از حضرت علی است اکرموا الخبز فان اللّه تبارک و تعالی انزل له برکات السماء قیل و ما اکرامه قال اذا حضر لم ینتظر به غیره.

ص : 336

نان سفره های اسلامی نانی است کوچک ، نبی گرامی فرمود «صغروا رغفانکم (رغافکم) فان مع کل رغیف برکه.

لقمه ها را باید کوچک برداشت و کسی که به سه انگشت غذا بخورد خودبخود این قسمت را رعایت کرده است از حضرت مجتبی است که سفره را دوازده خصلت است و بر هر مسلمانی واجب است آنها را بشناسد چهار تای آنها فرض است و چهار تای آنها سنت است و چهار تای آنها تادیب است اما آنها که فرض است معرفت و رضا و نام خدا بردن و شکر است اما آنها که سنت است وضوی قبل از غذاست و نشستن بطرف چپ و خوردن با سه انگشت و لیسیدن انگشتان است و اما آنها که تادیب است خوردن از آنچه در مقابل اوست و کوچک گرفتن لقمه و سخت جویدن و کمتر نگاه کردن بصورت مردم می باشد (فی المائده اثنی عشر خصله یجب عل یکل مسلم ان یعرفها اربع منها فرض و اربعسنه و اربع تادیب فاما الفرض فالمعرفه والرضا و التسمی ء والشکر و اما السنه فالوضوء قبل الطعام و الجلوس علی جانب الایسر و الاکل بثلاث اصابع و اما التادیب فالاکل مما یلیک و تصغیر اللقمه و تجوید المصغ و قله النظر فی وجوه الناس. (چون قبلا راجع به اهمیت انتخاب لقمه های کوچک و گوارش مخصوص و مطلوب آن مطالبی گفته شده مراجعه فرمائید).

عمل جویدن را خوب باید انجام داد که قبلا یک قسمت را باین موضوع اختصاص دادیم اینجا می افزاید که از یکطرف دستور اسلام است اطیلوا الجلوس علی المائده (مدت غذا خوری را دراز کنید) و جای دیگر می فرماید کم بخورید و توجه به هر دو در یک زمان این معنی را می دهد که غذا را خوب بجوید.

ص : 337

آروغ زدن بر سفره بسیار زشت است مردی حضور رسول خدا آروغ زد حضرت او را بعذاب خدا و گرسنگی روز جزا انذار فرمود «روی عن علی ابن ابیطالب عن ابی جحیقه قال اتیت رسول اللّه و انا اتجشا فقال یا ابا جحیفه اخفض (اکنف) جشائک فان اکثر الناس شبعا فی الدنیا اطولهم جوعا یوم القیامه.

نان رانباید با کارد برید حضرت رضا فرمود لا تقطعوا الخبز بالسکین ولکن اکسروه بالید خالفوا العجم - با توجه بمطالبی که تاکنون خوانده اید مخصوصا تذکر دانشمند روسی که اجازه تماس فلزات را با خوردنیها نمی داد و اینکه ویتامین ث در تماس با فلزات سنگین منهدم می شود تذکر اضافی لازم به نظر نمی رسد.

ته ظروف را بروی غذا (نان) نباید گذاشت (در این باره بابی در کتابهای تغذیه ای اسلامی بنام کراهه وضع الخبز تحت القصعه باز شده) و آلوده بودن ته ظروف برای کسیکه اجازه ندارد دست خود را شسته و قبل از آنکه بنان یا طعام خود بزند حتی بهوله اش اجازه تماس دادن ندارد معلوم است.

نوشیدن آب بدون تشنگی کراهت داشته و در حدیث است که آن ماده هر دردی است و حضرت رضا کم خوردن آب را حتی برای رفع تشنگی دستور داده است. آب را بهمراه غذای چرب مخصوصا نباید خورد و اگر غذا چرب نیست باید از زیاده روی پرهیز نمود «کان رسول اللّه اذا امل الدسم اقل شرب الماء» البته در خارج نیز طبیعت این درس را بما آموخته زیرا مقدار چربی اغذیه ای را که غیر چربی است گول زننده و مخلوط با آب می یابین. چربی معمولا با هیچ ماده ای رقیق نشده و بصورت

ص : 338

100 درصد خالص وجود دارد و حال آنکه تمام مواد قندی و پروتئینی غذاها بصورت مخلوط با آب وجود داشته و کمتر از 25 درصد وزن غذا را تشکیل می دهند ، از اینرو چربی یک قالب کره که برای سرخ کردن یک ظرف سیب زمینی بکار می رود شاید باندازه همه سیب زمینی ها ایجاد انرژی نماید و بهمین دلیل برای کاهش وزن ، خوردن چربیها ممنوع است وانگهی خوردن آب و حتی قهوه یا چای و کاکائو هنگام صرف غذا (باستثنای شیر که خود غذاست و خوردنش با غذا اشکالی ندارد). خوردن آب با غذا در بین حیوانات و اقوام وحشی که غریزه ذاتی آنها برقرار و مستحکم است دیده نمی شود و کسیکه آب زیاد می خورد برای رقیق کردن سموم بدن است که باید بکمک آنهابشتابد آب بیش از ده دقیقه در معده نمی ماند و شیره معده را رقیق می کند و با خود از معده بماند تا مراحل هضمی آن بخوبی انجام گیرد و بدتر از همه ضرر خوردن اب با مواد چربی است که سبب دور کردن قطرات چربی از جدارهای روده می گردد که اهمیت تماس را قبلا تذکر داده ایم.

ناگفته نماند نبی گرامی فرمود اذا شریفتم الماء فاسأ روا همینکه آب خوردید ته مانده بگذارید و علت اینست که ما آب می خوریم و طبیعت آنچه را لازم دانسته در آب آفریده و محلول در آن است و اگر چیزی در آب حل نشد بطور قطعی از آب حساب نمی شود در اسلام با آنکه برای خوردن دستور انتخاب آب نظیف گوارا داده شده باید مقداری آب را ته ظرف. باقی گذاشت که اگر موادی متعلق به غیر آب وجود دارد

ص : 339

باقی بماند.

آب را بسه نفس باید نوشید ، دندانها را روی هم فشرده آب را باید مکید و در نتیجه اگر چیزی در آب بود از دندانها تجاوز نکرده و بمجاری هوائی و غذائی فوقانی زیان نخواهد رسید بعلاوه مکیدن آب سبب می شود آب آهسته وارد شده در گلو نشکند و حرارتش باندازه کافی قبل از ورود به معده تعدیل گردد و اگر آب بسیار سرد بود و دندانها را ناراحت کرد متوجه بود بعلاوه که ضمن نوشیدن هوا بلع نشده و نفخ ایجاد نمی نماید (امروز بجای استفاده از این روش اسلامی بانی چه مخصوص آب یا مایعات دیگر را می نوشید)

آب را مخصوصا در شب باید نشست و نوشید. قبلاً گفتیم اثر آب سرد یا گرم بر روی نقاط تحریکی مخصوص باعث تغییر در ضربان قلب شده و می دانیم کسیکه تغییر وضع ناگهانی در قلب یا عروقش بوجود آمد اگر نشسته باشد کمتر منجر بخطرات می شود و از آنجا که تحمل بدن هنگام انرژی بخشیدن آفتاب در برابر بسیاری از تحریکات بیشتر از شب است مخصوصا نشستن و نوشیدن در شب سفارش شده است.

هنگام آب خوردن نباید نفس نفس زد و از بخار آب ریتین خود وارد ظرف نمود و در حدیث است که نبی گرامی در فواصل آب خوردن که می خواستند نفس بکشند ظرف را بکناری دور از دهان نگه می داشتند. (ان من شرب الماء فنحناه و هو یشتهبه و حمدالله یفعل ذلک ثلاثاً و جبت له الجنه)

برای خوردن آب گفتیم بهتر است ظرف غیر فلزی انتخاب شود و نبی گرامی در ظرف شیشه ای که از شام برایشان می آوردند

ص : 340

آب می نوشیدند و اگر ظرف نبود با دستهای خود آب می نوشیدند (انظف الاوانی الاکف) که نظیف ترین ظرفهاست.

برای نوشیدن نباید سر در آب گذاشت یا سر را بطرف پائین خم نمود بلکه باید سر بطرف بالا باشد و دست بلکه دستها را متوجه بالا نمود که در این وضع بهترین و راحت ترین وضع برای مری و اعضاء فوقانی است و اگر کسی لقمه ای یا جرعه ای در گلویش بشکند برای استراحت اعضاء خودبخود بلکه خودکار دستها را بطرف بالا خواهد آورد تا لقمه و جرعه براحتی عبور کند ولی بهتر است که قبل از هر چیز خودمان دست یا دستها را بطرف بالا متوجه نمائیم. ضمنا در جلد اول به تفصیل گفتیم که نباید از جای ترک دار یا از محل دسته ظروف آب نوشید.

غذا را باید باندازه احتیاج جهت خود برداشت و ظرف خود را خوب تمیز کرد و این بهترین وسیله برای جلوگیری از سرایت بیماریهاست که غذائی نماند و دگری نخورد (اگر ظرف مربوط به بیمار بود باید طبق معمول در بیمارستانها غذای زیادی آنها را سوزاند ولی در اسلام ملاحظه فرمودید که غیر بیماران را نیز توصیه می نماید غذای مانده نداشته باشند)

مسلمان چنانچه بر سفره ، غذای رقیقی چون سوپ دید ابتدا قدری از آن خواهد خورد زیرا تحریک کننده است و ترشح بعضی مواد لازم در معده را زیاد می کند که در هضم مؤثر است حضرت رضا فرمود قبل از خوردن طعام سبک ترین را میل نما که با عادت و طاقت و میل و زمانی که می خوری تناسب داشته باشد و ابدء فی اول الطعام باخف الاغذیه التی یغتذی بها بدنک بقدر عادتک و بحسب عادتک و بحسب طاقتک و نشاطک و زمانک (از اینرو

ص : 341

است که سوپ در تابستان و زمستان و برای کسیکه اشتها ندارد یا دارد یا عادت قبل داشته یا نداشته انتخاب کمیتی جداگانه ای باید داشته باشد).

اگر میوه یا پرتقالی بر سفره بود می توان قبل یا بعد از غذا خورد ولی حضرت صادق می فرماید ما آل محمد پرتقال را بعد از غذا میخوریم عن ابی عبداللّه آمرکم به (الاترج) بعد اللطعام عن ابی عبداللّه قال کلوا الاترج بعد الطعام فان آل محمد یفعلون ذلک فقال ابو عبداللّه ان کان (الاترج) قبل الطعام خیرافبعد الطعام خیر و خیر.

مسلمان اشتهاء دارد که بغذا می نشیند و اندکی اشتهاء باقیست که دست از خوردن می کشد نبی گرامی فرمود کل وانت تشتهی وامسک وانت تشتهی (نظر باهمیت این موضوع در جای دیگر بیشتر خواهیم گفت)

ممکن نسیت غذای داغ در گلوی مسلمانی فرو رود وی سعی دارد حرارت آنچه در دهان می گذارد در حدود حرارت بدنش (37 درجه سانتی گراد) بوده باشد.

غذای داغ از دهان و مری عبور کرده اگر خوب جویده نشود با ناچیز تغییر حرارتی وارد معده می شود معده حرارت غذا را با حرارت طبیعی بدن متعادل نبیند بعضی از اعمال گوارشی خود را شروع نمی کند.

حرارت بسیاری از فرمانها و دیاستازها را از بین می برد و نظر باهمیت موضوع در قسمت سازگاری غذاها با یکدیگر شرح خواهیم داد.

اگر غذای داغ بخوریم و بدن آدمی را بحساب ماشین

ص : 342

بیاوریم بدن را با این عمل برای پیر شدن آماده ساخته ایم زیرا مقداری انرژی صرف سرد کردن بلکه متعادل ساختن غذای در معده و آمادگی جهت شروع بهضم گردیده است چنانچه چیزی سردتر فرو دهیم برای گرم نمودن باید خون بیشتری متوجه معده شده خون گرم غذای سرد را گرم بلکه معتدل نماید و در نتیجه اعضای مجاور یا دو دست معده رنج بی خونی و بی غذائی بکشند بعلاوه می دانیم سردی سبب تحریک شده ضربان قلب را کم کرده و یک جریان غیر عادی پیش می آورد (نبضتان را بشمارید و قدری مایعات سرد بنوشید و بعد نبض خود را بشمارید چند عدد کم شده است) با آنکه در یکی از کشورهای مترقی بنا بر این ادعا که آب سرد آب مجددی را می طلبدو سبب عطش بعدی می شود بسیاری از آنها در خوردن آب نیز این نکته را رعایت نموده و آب را نیز با حرارتی در حدود حرارت بدن می آشامند ولی اسلام شاید با توجه به اینکه برای آب عمل هضمی انجام نمی گیرد و رشد میکرب در آن احتمال داده نمی شود و خون بیشتری را متوجه و معطل خود نساخته عضو دگری را رنج نمی دهد و در دستها نیز سبب خروج باکتریها از منافذ نمی گردد شاید بدین علل خوردن آب سرد را تجویز نموده باشد (چون از آداب آب خوردن در اسلام آب را مکیدن و از بین دندانها عبور دادن است لذا آب بسیار سرد که دندانها را ناراحت می کند خورده نخواهد شد) و حال آنکه برای انتخاب غذا اصرار دارد غذائی با حرارت متعادل برگزیده شود. (اینکه آب سرد یا غذای سرد مانند بستنی آب مجددی می طلبد وجود نقطه تحریک پذیری در مجاری فوقانی است که تحریک شده و حرارت ملایمتری را

ص : 343

خواستار می گردد بعلاوه اگر ناگهان غذای سرد بخوریم خون از مجاری متوجه نقطه دگری شده عمل دفاع موضع کم شده موجب رشد میکربها می شود)

در اینجا ممکن است سئوال شود که خوردن آب سرد نیز دفاع موضع را کم می کند ولی با توجه به ضریب انتقال حرارت در آب و در مواد غذائی و اینکه طریق آب خوردن در اسلام همانا مکیدن آن است آب بزودی به حرارت متعادل گرایش پیدا خواهد کرد.

از عجائب خلقت در اینجا عمل هضم غذا در حرارت معمولی بدن است ، در صورتیکه اگر می خواستند مثلا عمل هضم یک سیب زمینی را در خارج از بدن انجام و نشان دهند حرارت 300 الی 400 درجه لازم بود و حرارت کمتر از این لااقل 3 - 4 ماه وقت می خواست تا عملی مشابه هضم چند ساعته بدن انجام دهد.

حرارت 37 درجه نزدیک به حرارت دهان و زبان است یعنی درجه ای است که داغ نیست اما گرم است - حار نیست ولی سخن می باشد.

دهان تاب تحمل حرارت زیاد ندارد هر چند لبها و زبان از غذای داغ بسوزش نیفتند اما پس از مدتی غذای داغ خوردن برجستگیهای روی زبان و غدد مترشحه بزاق خشک شده وبسیاری از ویتامین ها و مواد غذائی حیاتی که باید بوسیله آن برجستگیها جذب شئذ جذب نشده و در نتیجه کم اشتهائی و سوء هاضمه بواسطه نرسیدن موادی که طرز عمل و فعالیت آنها را در عمل گوارش می دانیم پیش آید.

ص : 344

غذاهای سرد بویژه چربیهای سرد انتهای اعصاب معده را بی حس کرده و عمل عضله ای را که باید باب المعده را تا قبل از هضم غذا مسدود بدارد کاهش یافته و مقداری غذای غیر قابل جذب وارد روده شده امکان پیش آمدها و عوارضی چند از قبیل نفخ شکم هست از اینرو است که در باب اطمعه و اشربه اسلامی داریم که نبی گرامی فرمودند غذای داغ نخورید بگذارید سرد شود «انی النبی بطعام حار فقال ان اللّه لم یطعمنا النار نحوه حتی ببرد» و در جای دیگر فرمودند غذا را قبل از آنکه سرد شود میل نمائید، بعث الینا ابوعبداللّه بطعام سخن و قال کلوا قبل ان یبرد فانه اطیب و قال رسول اللّه السخون برکه. ملاحظه فرمائید یک جا غذا داغ «حار» است میفرمایند سرد شود جای دیگر ملایم «سخن» است میفرمایند سردتر نشود که در سخون «غذای با حرارت متعادل» برکت است و روایات دیگر مانند : کلوا قبل ان یبرد فانه اطیب (بخورید قبل از آنکه سرد شود که با این حال سازگارتر است) و در جلد اول گفته شد شیطان در غذای داغ نصیبی دارد و چند برگ قبل خواندید که حتی میکروبهای ساپروفیت دست در غذای متعادل از منافذ دستها و... خارج نمی شوند. فان رسول اللّه اقرب الیه طعام فقال اقروه حتی ببرد و یمکن اکله که در اینجا بصراحت به حرارت حدود حرارت بدن اشاره شده است (اینکه میگویند برای گرم شدن باید غذای گرم خورد عقیده ای است نادرست فقط ممکن است از نظر روانی بی اثر نباشد و آنچه ببدن گرما میدهد فقط مقدار کالری است که غذا تولید می کند حتی اگر غذا یخ زده باشد. کالوری های حاصل از یک ظرف بستنی همان اندازه بدن را

ص : 345

گرم می کند که یک ظرف آبگوشت داغ).

اگر مسلمان بعیادت بیماری رفت از غذای بیمار نخواهد خورد و نباید خورد و با او هم غذا نخواهد شد که نبی گرامی فرمودند اجر عیادتش از بین خواهد رفت نهی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله ان یاکل العائد عندالعلیل فیحبط اللّه اجر عیادته و اگر این سخن را تعمیم و بسط دهیم می بینیم بهترین دستور برای جلوگیری از سرایت بیماریها بوده و همیشه بیمار از سالم برای خوردن در کنار خواهد بود.

در اینجا خارج از برنامه ناچار بنوشتن پاسخ سئوالی هستم که مکرر مخصوصا از طرف آقایان دانشجویان پرسیده میشود.

این چیست بعضی از مسلمانان میدانند بیماری مسری دارند و با وجود آن وارد اجتماعات بخصوص مسجد میشوند و بدتر از همه که در وصف نماز هر یک نفر پس از هر نماز با طرفین خود دست داده و نتیجه زنجیر وار همه را مبتلا میسازند و بعنوان مثال بسیاری از سئوال کنندگان بیماری گریپ را ذکر می کنند. مسلمان اگر بداند بیماری مسری دارد در اجتماعات حتی مسجد شرکت نمی کند نبی گرامی فرمودند لایورد ذوعاهه علی المصح.

عربها در عصر جاهلیت بیشتر از همه با شتر و بیابان های ریگرار سرو کار داشتند و در نتیجه سرایت بیماری جرب ار از شتری بشتر دیگر میدیدند یا در کشت و زرعهای حتی مختصر خود متوجه میشدند که آفتی از یک بوته به بوته دیگر سرایت نمود از این قرار اگر عاهه در مورد سرایت جرب و واگیری بوته ها

ص : 346

استعمال شده باشد آیا سخن نبی گرامی را که اجازه نمی دهند صاحب عاهه وارد اشخاص صحیح و سالم شود چگونه توجیه خواهید کرد حتما خواهید گفت سخنی از 14 قرن قبل امامشحون از اعجاز و برکات ! پس بدانید که مسلمان مبتلا به گریپ به مسجد نمی رود و آنگهی می داند دست دادن بعد از نماز در هیچیک از کتابهای اسلامی وارد نشده و لذا اگر نماز گزارانی که حتی خود تصور می کنند سالم هستند و بیکدیگر دست می دهند اقدام بیک عمل خود انتخاب کرده ای نموده اند. (بکلمه لایورد که بصورت امر استعمال نشده توجه فرمائید گویا نبی گرامی حتی انتظار ورود بیمار واگیر دار را بر مصح نداشته اند) بعلاوه با این مقدمه بیمار نیز حق ندارد بر سفره نشسته و دیگران را مبتلا سازد.

از حضرت صادق نقل شده که فرمود : لایوردن ممرض علی المصلح - ورود ننماید بیمار بر سالم.

مسلمان در حالی که جنب است و اعصاب وی در وضع مخصوصی قرار دارند غذا نمی خورد فی مناهی النبی انه نهی عن الاکل علی الجنب.

غذا را با سه انگشت ابهام و سبابه و وسطی بر خواهند داشت و این خود سبب می شود لقمه ها را کوچک برداشته و با ظرافت و بدون سر و صدا غذا وارد دهان گردد.

به پاک کردن آنچه به استخوآنهاچسبیده است نباید پرداخت.

مسلما بر سفره ای نمی نشیند که مشروبات الکلی بر آن نهاده اند حتی اگر احتمال می دهد پس از خوردن نیز مشروبات الکلی خواهند آورد گرچه خودش نخواهد خورد شرکت نمی کند و نشستن بر چنین سفره ای یا سفره ای که بر آن غیبت مردم می کنند یا به منظور

ص : 347

فسق و فجور گسترده شده حرام است.

در عصر جاهلیت به انواع و اقسام ، غذاها را گرد هم گذاشته می خورند ولی نبی گرامی جز سفره چیزی را انتخاب نمی فرمود ما اکل رسول علی خوان و لا فی سکرجه و لا من خبز مرقق فقیل لانس علی ماذا کانوا یا کلون قال علی السفره.

سفره های کوچک نیز نزد مسلمانان محترم بوده و اگر یک نفر برای خوردن به نشیند سفره ای آراسته خواهد گسترد.

غذائی که بر سفره های روزمره و معمولی گذاشته می شود در خانه مسلمانان طبق میل زن و فرزندان تهیه می شود نبی گرامی فرمودند مومن می خورد آنچه را اهل و عیالش خواسته اند و منافق کسی است که اهل و عیالش می خورند آنچه را وی خواسته است المومن یا کل بشهوه اهله و المنافق یا کل اهله بشهوته (دراین مورد که مرد باید متوجه محیط خانواده و مسئولیت سرپرستی خود باشد و اهل و عیال را از اضطراب و نشدنیها دور بدارد اخبار و احادیث بسیاری است).

مسلمان کوشش دارد بر سفره ای نشیند که حداقل دستهای زن و فرزندانش نیز در آن سفره رفت و آمد داشته و کمتر به تنهایی غذا خواهد خورد نبی گرامی فرمودند طعام بتمام معنی طعام آن است که دارنده سه خصلت باشد از حلال تهیه شده و دستهائی چند در آن فرو رود و با نام خدا آغاز و با سپاس از وی پایان پذیرد قال رسول اللّه الطعام اذا جمع ثلاث خصال فقدتم اذا کان من حلال و کثرت الایدی علیه و سمی فی اوله و حمد فی آخره.

مستحب است که فرزندان با پدر و مادر در یک کاسه نخوردند

ص : 348

و با یکدیگر هم خوراک نشوند و حکمتش معلوم است.

مسلمان چون بخوردن مشغول است برای احرتام بدیگران بپا نمی شود امام علیه السلام فرمود اگر مشغول خوردن بودید و من هم وارد شدم بلند نشوید عن ابی الحسن علیه السلام ان قمت علی رؤسکم و انتم تاکلون فلا تقوموا حتی تفرغوا.

با آنکه کمتر اتفاق می افتد میزبانی مهمان خود را تنها بگذارد فراموش نشود که نبی گرامی فرمودند : همراه مهمان خویش غذا خور زیرا مهمان شرم دارد،«واکل مع ضیفک فان الضیف یستحی ان یاکل وحده».

میزبان مسلمان اول کسی خواهد بود که دست بسفره دراز می کند و آخر کسی است که دست از خوردن می کشد «کان رسول اللّه اذا اکل مع القوم طعاما کان اول من یضع یدن و آخر من یرفعها لیا کل القوم» که علت آنرا هم شرح داده اند و اینست که میهمانان خجاالت نکشند و بخورند تا آنگاه که مایلند.

مسلمان هنوز اندکی از اشتهایش باقیست که دست از خوردن بر می دارد حضرت علی بکمیل فرمود : یا کمیل لا ترفعن یدک من الطعام الاوانت تشتهیه فاذا فعلت ذلک ذلک فانت تستمرئه.

پس از غذا اگر آب اندکی مضمضه نموده (آهسته بدون آنکه صدا کند) فرو می برند و اگر آب نبود با زبان آنچه اطراف لثه ها مانده جمع نموده می خورند ولی مضمضه برای دومین مرتبه یا بیرون کشیدن غذا از لای دندآنهاو خوردن آنها قدغن است بعد از غذا سه انگشت غذائی شده را باید بوضعی (حالت بین لیسیدن و مکیدن بدون سر و صدا) لیسید که نبی گرامی چنین می کردند کان رسول اللّه اذا فرغ من طعامه لعق

ص : 349

اصابعه فی فمه فمصها.

مسلمان بعد از غذا خلال و آنگاه مسواک می کند که شرح آن در بهداشت بدن داده خواهد شد.

چه باید خورد ؟

برا حفظ و ادامه حیات کافی نیست فقط بفکر پر کردن معده بود بلکه باید برای شیرین ساختن زندگی نیز اندیشه ای کرد که تنها وسیله آن تلاش روزانه برای مرتب و معتدل ساختن در خوردن هر گونه غذاست غذائی که خدا برای خوردن حلال و طیبش ساخته لاجرم علم نیز سازگار بودنش را اعلام می دارد.

ما آنقدر آیه و خبر بخورید بخورید ذکر کرده یا می کنیم که بزودی خوانندگان آشنائی کامل بآنها پیدا نموده و بنظر نمی رسد نام بردن از آنها هم اکنون ضرورتی داشته باشد فقط برای برگرداندن این بی عدالتی در بعضی ذهنها که می گویند مولای متقیان علی علیه السلام با نان جوی و سرکه و نمکی سازگار بود و ما شیعیان ایشانیم قضیه برادر فرماندار بصره را که روزها روزه بود و شبها به عبادت مشغول و بلباسی ژنده و مختصر و بخوراکی ناچیز می ساخت و عیالاتش از او بحضرت شکایت بردند. یادآور شده و ضروری بودن انصراف وی را از آزاد ساختن اینگونه فکرهای اشتباه و دوری از ادامه چنین پوشیدنی بوضع ناهنجار با ذکر آنکه علی فرمود «ویحک انی لست کانت» وای بر تو ، تو مانند من نیستی خاطر نشان می سازد ، بعلاوه راجع به غذای اندک و نامطبوع که فرمودند تعجب نکنید از این قوخ بدن و کمی غذا زیرا من مانند درختان صحرائی هستم که گاهگاهی آب می خورد

ص : 350

و محکم و پاینده تر از گیاهان در باغها می باشد که هر روزه آب میخورد اما در برابر حوادث استقامتی ندارد شما را متوجه این موضوع میسازیم که حضرتش ظرفی از شیر با مقداری نان میل میفرمود که با اهمیت چنین غذای کاملی اشاره خواهیم نمود و سخنان گرانبهای حضرت را توجیه خواهیم کرد.

پس چه باید خورد ؟ قل من حرم زینته اللّه التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق آنچه را پروردگار برای بدن سازگار خلق فرموده است !

غذای طیب و سازگار کدام است ، چند جلد کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر که در زمینه غذا و تغذیه مطالبی دارد و هم اکنون یک جلدش در دست شماست برای پاسخ همین سئوال تهیه و تقدیم خواهد شد.

مرداد 1346

استدراک

ص : 351

قابل توجه !

خواهشمند است از ابتدا ، علاوه بر درست کردن اغلاط محل مطالب زیر را علامت بگذارید تا به موقع و در جای خود مورد مطالعه تان قرار گیرند.

بعد از سطر 7 صفحه 128 سر سطر : بدن مواد قندی را زودتر از چربی و پروتئین به مصرف متابولیسم میرساند و چربی نیز زودتر از پروتئین میسوزد و لذا روزه دار از قند خرما و کشمش زودتر بهره مند خواهد شد (بین دو نماز از قند طبیعی به نحو احسن بر خوردار شده تا آنکه بمائده افطاری برسد).

چربیها تنها غذای مولد مواد استونی نیستند بلکه مواد بیاض البیضی نیز ستوژن می باشند حتی در نزد مرض قندیها گوشت و مواد سفیده ای استون را بالا میبرند در صورتیکه نشاسته ای ها (که خرما را میتوان از آنها حساب کرد) از تولید این مواد جلوگیری می نمایند و لذا خرما یک نوع فریادرسی برای بدنی است که حتی تصور شود استون در ان ایجاد شده است.

بعد از سطر 19 صفحه 144 سر سطر : سمیت زیاد آمونیاک برای مایعات بدن قطعی است (فیزیولژی گایتون 1107) و میدانیم در بدن نتیجه سوختن نشاسته و چربی ، آب است و ایندرید کربنیک ولی سفیده ایها علاوه بر آب و ایندریدکربنیک

ص : 352

اوره نیز تولید می نمایند. تقریبا تمام مواد غذائی پس از جذب بزودی تبدیل با اوره شده از ادرار دفع میشوند فقط مقدار جزئی از ازت به شکل دیگر «امونیاک» دفع میگردد که اگر به اندازه کافی غذائی به بدن برسانیم که بتواند اسیدوز را خنثی نماید (چون بوجود آمدن آمونیاک دفاع خود بدن است برای خنثی کردن اسیدوز) دیگر تمام ازت بصورت اوره دفع میشود برای اینکه دیگر احتیاجی به آمونیاک نیست که اسیدوز را خنثی کند (غذای قلیائی و احتمالاً نمک یا سرکه یا نمک و سرکه برای چنین وضعی کافی است) و لذا با ملاحظه اینکه نمک و سرکه هم اسیدوز را خنثی می کند و هم مانع ایجاد آمونیاک سمی میشود پی ببزرگی سخن پیشوای گرامی اسلام برده اینک میتوان گفت :

این موضوع تقریبا قطعی است که نمک یا سرکه را میتوان برای شروع یا ختم غذا انتخاب نمود ولی در نقاط گرم انتخاب نمک بهتر و همراه غذای بیاض البیضی یا نوبت (در آغاز یا پایان) سرکه انتخاب کردن اولی است.

لابد توجه نمودید که مطالب غذائی 14 قرن قبل اسلام چنین بود : اندکی نمک یا سرکه پیش و پس و قبل یا بعد از غذا خوردن - در نقاط گرم و مخصوصا همراه غذای نشاسته ای نمک انتخاب کردن - در مناطق سردسیری و توام با خوراکهای بیاض البیضی سرکه میل نمودن همه اسلامی است در اینجا افزوده میشود در سرما ، شعریه ها بیشتر در حال انقباضند و از پوست بدن کمتر عرق و در نتیجه نمک ناچیز دفع میشود و لذا به همراه نمک مخصوصا در آنها که کلیه نارسا دارند اوره بیشتر در بدن می ماند به همین جهت سرکه که دفع کننده اوره است اولی می باشد بعلاوه در فصل

ص : 353

سرد غذای چرب و پروتئین دار بیشتر خورده میشود و انتخاب سرکه در یک طرف غذا (یا دو طرف) بهتر است به دین معنی که : نمک و سرکه ناچیزی که به همراه غذا خورده میشود علاوه بر آنکه آمونیاک سمی را با اوره مبدل میسازد باعث بهتر دفع شدن اوره نیز میگردد.

در اینجا خوانندگان ممکن است این سئوال را بفرمایند : سئوال : خوردن سر انگشتی نمک یا ناچیزی سرکه در بدن چه خواهد کرد ؟

جواب : در برابر کلیه مکتب های طبابت معمولی (مکتب اللوپاتیک) مکتب های دیگری به نام مکتب طب طبیعی و مکتب طب هموپاتیک نیز وجود دارد که قسمت اخیر هم اکنون مورد توجه بیشتری قرار گرفته است در این مکتب استفاده های شایانی از هر مورد میشود که یکی از آنها استفاده علمی و درمانی از زهرهاست که اساس آنها انجام عمل حذف زهرها از بدن است که بعنوان مثال آورده میشود. فرض آنکه شخص سالم یا بیمار داروئی خورده (مثلاً ارسینیات دو سود) در این حال آزمایشگاه می تواند ادرار و خون آنها را تجزیه کرده اطلاع دهد که پس از چند مدت دیگر ارسینیات در بدن آنها نیست ولی طب هموپاتیک نشان داده است اگر مقدار بسیار ناچیزی استات دی سدیک (مثلاً یک ملیونیم میلی گرم )به همان شخص که تصور میشود از آن دارو پاک شده و در بدنش نمانده است ، تزریق نمائیم مقدار نسبتا زیادی در ادرار همان شخص ارسینیاک دفع میشود و این عمل بر روی انسان و حیوانات آزمایش شده است (مجله تندرست 9 سال 20 صفحه 8) و لذا معلوم میشود مقداری در بدن مانده

ص : 354

و بدن را در حال یک مسمومیتی نگهداشته است. این عمل را که در اصطلاح علمی در ناژ DERAINAGE گویند در اسلام و حتی نزد پزشکان اسلامی مانند ابن سینا و... وارد شده که در جای خود شرح خواهیم داد هم اکنون در اینجا میپرسیم آیا ممکن نیست ناچیزی سرکه یا اندکی نمک که خورده میشود باعث دفع فضولات ناشی از متابولیسم خوب یابد انجام گرفته بدن گردند

مثلاً : آیا قبول نمیفرمائید اندکی سرکه علاوه بر جلوگیری از ایجاد آمونیاک سمی باعث دفع آمونیاک های مانده در بدن شود و هم اوره ایجاد شده را بتعادل دفع نماید ؟

صفحه 143 سطر 13 بعد از جلوگیری می نماید : بعلاوه اندک نمک (در صورتی که صنعتی نباشد) بعد از غذا بعلت وجود عناصر مفید در آن حافظ بسیار خوبی برای جلوگیری از کرم خوردگی دندانهاست.

صفحه 309 سطر 19 بعد از خام خورد : و فقط با سبزی و میوه سیر شدن زیرا برای رفع نیازمندی از بعضی عناصر باید مقدار زیادی از آنها را تناول کرد که خود پرخوری و زیان آور است و سبب میشود بعضی مواد سمی در خون بالا رود بعلاوه با مقایسه طول روده 24 متری گوسفند و 22 متری گاو و سایر علفخواران با روده 5/4 متری سگ و 7 متری انسان که مجموعه روده بزرگ و بارکی انسانهاست معلوم میگردد انسان نمی تواند تنها به گیاه خواری نیز اکتفا نماید.

ص : 355

استدارک (1)

کلمه «مشابه» را به قلب الاسد صفحه 57 سطر آخر و بعد از کلمه یلدا سطر اول صفحه 58 بیفزائید.

صفحه 64 سطر 11 پس از «آنها در جوشش است» :

میزان ذخیره گلیکوژنی در جوانان بیشتر و تقریبا 26 (بیست و شش) برابر ذخیره پیران است و لذا مقاومت جوانان در برابر گرسنگی و روزه بیشتر است و شاید یک حکمت معافیت کودک و پیر در برابر روزه همین باشد.

سطر 20 صفحه 77 :

مطالب سمپوزیوم توسط استاد مذکور درباره روزه در مجله مکتب اسلام از شماره 99 مسلسل به بعد منتشر گردید (از این قرار کسی که مایل باشد به زبان فارسی درباره روزه مطالبی بداند خواندن کتابهای جلد سوم اولین دانشگاه - ترجمه التطبیب بالصوم الکسی سورفین - مطالب سمپوزیوم دانشکده پزشکی اصفهان - کتاب آقای دکتر صبور اردوبادی توصیه میشود».

سطر 6 صفحه 101:

در مدت گرسنگی در 2 تا 3 روز اول گلیسمی ، مقدار اسیدهای چرب استریفیه نشده ، گلیسرول و مواد ستونیک سرمی پائین می آید و در روز سوم این مقادیر ثابت می شوند لاکتاتها در گرسنگی تغییری نمی کنند. انسولینمی همراه با گلیسمی بطور موازی تغییر می نماید. مطالعه سرعت بوجود آمدن بیلان های کالریک بر خلاف تصورات قبلی نشان می دهد ، مغز در زمان

1- صفحات تعیین را در متن کتاب علام بگذارید و در هنگام مطالعه دنباله مطلب را از استدراک مورد توجه قرار دهید.
ص : 356

گرسنگی از اسیدهای چرب استفاده می نماید و بطور کلی در طی گرسنگی کمی قند بواسطه مصرف زیاد گلوکز و باز در نتیجه کمی قند کاهش انسولین واکنشی و بالاخره تسهیل در بوجود آمدن اسیدهای چرب استریفیه نشده از چربیهای ذخیره و سر انجام بوجود آمدن گلیسمی است (آنچه جالب بود گرسنگی چربیهای ذخیره را تبدیل به چیزی می کرد که مغز از آن بهره برداری خوراکی می نمود).

صفحه 104 سطر 10

روز از لحاظ هضم چربیهای اعضای رئیسه - انتخاب رژیم لاغری در مبارزه بر علیه چاقی - دفع سموم فلزی وارده از جوکه با آن اشاره شد - برقراری مجدد اعتدال بیولژیکی و شیمیائی بدن (که در اثر اختلال تدریجی آن استعداد ابتلا با امراض مختلف و حتی اعتیاد به مواد مخدره پیش می آید) و قبلاً درباره اش مختصری بیان شد - درمان شبه فلجی های عصبی مقدماتی و تحریک اعصاب تخدیر شده با سموم داخلی و غیره. (1)

چون چربی بدن هر چه بیشتر باشد سموم فلزی و سموم شیمیائی (مثلاً د - د - ت) در چربی ذخیره میشود روزه بهترین راه دفع سموم است.

در آزمایشگاههای سم شناسی و پزشکی قانونی چون به سوزاندن مواد آلیه جسد با مواد شیمیائی بپردازند همه ترکیبات

1- این قسمت از سخنرانی جالب آقای دکتر احمد صبور اردوبادی استاد دانشگاه تبریز تحت عنوان اهمیت روزه از نظر علم روز اقتباس شد (خوشبختانه در مهر ماه 1348 توسط شرکت انتشار به صورت کتاب با مطالب اضافی در 256 صفحه چاپ شد).
ص : 357

آلیه جسد از بین میروند مگر چربی بخصوص اگر کهنه باشد و هر جه کهنه تر باشد مقاوم تر است و به همین منوال هر چه آدمی چربی جمع شده بدنش بیشتر سابقه داشته باشد در رژیم گرفتن کمتر موفق است و شاید بهمین علت می باشد که هر سال باید روزه گرفت تا روزه موفق به از بین بردن چربیهای اضافی گردد.

چربی ذخیره شده در نقاط مختلف بدن روزهای اول نرم تر و قابل انعطاف ترولی به تدریج که رو به ازدیاد میرود سخت تر و خشن تر میشود بقسمی که ممکن است قوام استخوانی پیدا کند و عضو مربوطه را بکلی تحت فشار قرار دهد.

در هیچ موقع روزه داری صدمه ای به نسوج عضلانی و استخوانی بودن وارد نمی سازد مگر اینکه مدتها گرسنه بمانند و تمام ذخایر بدن از بین برود آنگاه نسوج عضلانی مورد استفاده خون بدن واقع شود. برای لاغر شدن و بلکه مبارزه با چاقی در عصر ما کارهائی انجام میگیرد که چون به بعضی از متجددین گفته شود روزه هنوز بعدش را نگفته ایم فریاد میزند روزه با یکی از این کارها هیچ فرقی ندارد فقط روزه شاق و غیر قابل تحمل می باشد ، رژیم های طولانی برای کاهش وزن بدن - پرهیزهای سخت از مصرف مواد چربی و قندی نشاسته ای - ورزشهای مداوم و ممتد - انتخاب رژیم های چند (رژیم سبزی - رژیم میوه ای - رژیم شیری گیاهی) - استفاده از حمامهای بخار - انتخاب رژیم مطلق ساعات طولانی (روزه طبی) و در موارد حاد و سخت به مدت 12-24 ساعت و مضافا که راه دادن داروئی مطمئن برای لاغر شدن هنوز پیدا نشده است ولی همه را در نظر بگیرید : اولاً چون پلیس دین در کار نیست در برابر غذای مطبوع نشستن

ص : 358

و نخوردن مشکل است. ثانیا در بعضی موارد رژیم برای همه افراد میسر نیست و ثالثا که خیلی مهم است زمانی به رژیم گرفتن می پردازند که ناراحتی پیش آمده باشد ولی روزه مانند واکسن است و برای پیشگیری. رابعا رژیم شیر و گیاه و یا شیر و میوه یکنواخت بوده و نامتعادل است و بعلت زیادتر رسیدن بعضی مواد یکنواخت و نرسیدن بعضی عناصر لازم به بدن اختلالات بیولژیکی در ساختمان شیمیایی خون (الکترولیت ها) بوجود می آید (مثلاً قلیائیها ادرار را قلیائی کرده و مجاری ادراری را بریا رشد کلی با سیلی که همیشه در عضو همجوارش روده آماده است مستعد می سازد یا رژیم شیری گیاهی کلسیم زیاد دارد و تشکیل سنگهای مجاری ادراری می دهد و باز در اینجا بر اسلام باید بعلت تعیین رژیم همه چیز خوری آفرین گفت و گفت این اسلام است که روزه اش چربیهای زائده را ذوب می کند اما جای ذوب شده را پر از باکتری و سموم نمی نماید بلکه همه عناصر لازم را میل دارد به بدن برسد خامسا رژیم کامل 12-24 ساعته به مدت طولانی خسته کننده است ، سادسا ورزش مخصوصا برای چاقان موضوع غیر عملی است زیرا گرفتاریهای روز به روز آنان را چاق تر ساخته اجازه داشتن وقت ورزش نمی دهد بعلاوه چاقان حاضر نیستند به اندازه کافی ورزش نمایند. سطر 11 صفحه 104 : خوشبختانه کتاب الکسی سوفورین (در مهر 1348) بوسیله آقای محمد جعفر امامی ترجمه و دارالکتب الاسلامیه آن را چاپ و منتشر ساخت.